خویشتنداری و نقش آن در آرامش نفس از منظر افلاطون
|
|
|
|
|
نویسنده
|
سلطانی کوهانستانی مریم
|
منبع
|
پژوهش هاي اخلاقي - 1395 - دوره : 7 - شماره : 1 - صفحه:111 -128
|
|
|
چکیده
|
پژوهش حاضر درجهت حل معضل ناآرامی و اضطراب انسان معاصر، با تکیه بر آرای افلاطون، نشان میدهد، ازجمله راههای تحقق آرامش نفس، پایبندیِ آدمی به فضایل و در راس آنها خویشتنداری است. افلاطون پس از ترسیم منزلت انسان در هستی به عنوان موجودی بهرهمند از قوهی عاقله و مستقر در شبکهی خویشاوندی مثل، به تحلیل و نقد درک عامیانهی خویشتنداری پرداخته و آن را بازاندیشی میکند. به زعم او، برداشت عامه از مفهوم خویشتنداری در معنای مالکیت فرد بر نفس خویش، ضمن تناقض ذاتی و کارکرد صرفاً شخصی آن، به استتار عملکرد واقعی عقل میانجامد؛ زیرا خویشتنداری همان نظاممندی و هارمونی نفس است که در نتیجهی حاکمیت عقل بر قوای محکوم نفس حاصل شده و بدین وسیله فرد را به ثبات نفس و نوعی مصونیت و استقامت دربرابر انواع هیجانات سوق داده، آرامش او را تامین میکند. ازاینرو به زعم افلاطون، آرامش آدمی بر امری درونی استوار است و همواره در نظم حاکم بر نفس تعیّن مییابد. براین اساس میتوان گفت، مهمترین عامل ناآرامی انسان معاصر، بحران معرفتی او از خود و نیروی درونی خویش است؛ فلذا برای حل این بحران، باید ماهیت الهی نفس و نظم حاکم بر آن را به او یادآوری کرد؛ امری که در فلسفهی افلاطون در فضیلت خویشتنداری، صورتبندی میشود.
|
کلیدواژه
|
افلاطون، خویشتنداری، اضطراب، آرامش نفس.
|
آدرس
|
دانشگاه محقق اردبیلی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
m.soltani.philosophy@gmail.com
|
|
|
|
|