نقد کازانتزاکیس بر اخلاق مسیحی با تکیه بر مولفه‌های عشق، آزادی و عدالت

اخلاق مسیحی از زمان شکل‌گیری تا کنون تحولات و فراز و نشیب‌های گوناگونی را از سر گذرانده است. در دوسدۀ اخیر نقدهایی از سوی اندیشمندان، فلاسفه و الاهی‌دانان غربی به کتاب مقدس و آموزه‌های آن، شخصیت تاریخی عیسی‌مسیح، رفتار و عملکرد کلیسا و رهبران آن در قرون میانه، صورت گرفته است. نیکوس کازانتزاکیس، در نوشته‌های خود، به نقد مسیحیت نهادینه، سیمای ترسیم‌شده از عیسی‌مسیح در کتاب مقدس و آموزه‌های مربوط به او و رهبانیت مسیحی پرداخته است. وی با تکیه بر مولفه‌هایی چون عشق، آزادی و عدالت، مسیحی را ترسیم می‌کند تا الگوی فراروی بشر در دوران مدرنی باشد که دچار بحران اخلاقی و معنوی است. کازانتزاکیس به نقد مسیحیتی می‌پردازد که کلیسا و کشیشان با آموزه‌های جبرگرایانه در صدد توجیه اخلاق منحط جامعه، شکاف فقیر و غنی و سلطۀ ستمگران و زورگویان بر جامعه است. او رهبانیت مسیحی را تهی از روح خلاقانه‌ای می‌داند که انسان امروز را از زمین جدا کرده، ولی او را به آسمان نمی‌رساند. این پژوهش برآن است که نقدهای کازانتزاکیس بر اخلاق مسیحی را با روش توصیف و تحلیل داده‌ها در برخی آثار او عرضه نماید.

criticize to kazantzakis based on love, freedom and justice in opposite of christian

christian morality has undergone various ups and downs since its formation. in the last two decades, western thinkers, philosophers, and theologians have criticized the bible and its teachings, the historical character of jesus christ, the behavior and actions of the church and the its leaders in the middle ages. in his writings, nikos kazantzakis criticizes institutional christianity, the portrayal of jesus christ in the bible, and his teachings and christian monasticism. relying on components such as love, freedom and justice, he portrays the christian to be a model for the human race in modern times, which is experiencing a moral and spiritual crisis. kazantzakis critiques christianity, in which the church and the clergy seek to justify the degenerate morals of society, the rich and the poor, and the domination of oppressors and tyrants over society through deterministic teachings. he sees christian monasticism as devoid of the creative spirit that separates man from the earth today but does not take him to heaven. this study aims to present kazantzakis critiques of christian ethics through descriptive methods and data analysis in some of his works.