|
|
کارکرد نظریه ««تفاوط»» دریدا به مثابه عنصری پسانوگرا در سرودههای جان کیتس
|
|
|
|
|
نویسنده
|
ملکی ناصر ,ایرانی محمد
|
منبع
|
پژوهش ادبيات معاصر جهان - 1395 - دوره : 21 - شماره : 1 - صفحه:135 -152
|
چکیده
|
جستار حاضر خوانشی نقّادانه از پارهای از سرودهای جان کیتز شاعر انگلیسی است. این خوانش، یکی از ویژگیهای پسانوگرایی را در پرتو نظریههای منتقدانی همچون ویکتور شکلوفسکی و ژاک دریدا نشان میدهد تا سبک بارز این شاعر دوران رمانتیک انگلیس را بشناساند. آنچه بررسی پسانوگرایانه آثار کیتز را برمیانگیزد، یافتن یکی از تمهیدات برجسته پسانوگرایانه به نام «تفاوط» است. مسالۀ احتمالی بودن یک مفهوم ـ که در نظریۀ آشناییزدایی شکلوفسکی نمود دارد ـ در بعضی از اشعار جان کیتس نمایان است؛ او سعی دارد تا از شیوههای سنّتی اجتناب کند و نگاهی نو نسبت به دنیا داشته باشد تا به دیدگاهی متفاوت و نو دست یابد. آشناییزدایی ویکتور شکلوفسکی زمینهای نو برای خلق مفاهیم متفاوت و جدید ایجاد میکند. این تفاوتها، «تفاوط» و ژاک دریدایی را میآفرینند و خواننده را وامیدارند تا تامّل کند؛ پس خواننده آنقدر درنگ میکند تا به درک مفهوم نو و متفاوت نائل شود. از این حیث، درنگ و تعلّل در درک مفاهیم جدید از ویژگیهای نظریۀ «تفاوط» ژاک دریدا به حساب میآید.
|
کلیدواژه
|
جان کیتس، دریدا، تفاوت، نظریه«تفاوط»، آشناییزدایی
|
آدرس
|
دانشگاه رازی, دانشکده ادبیات و علوم انسانی, ایران, دانشگاه رازی, دانشکده ادبیات و علوم انسانی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
moham.irani@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
The Function of Derrida Différance Theory as a PostModern Element in Keats Selected Poems
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|