|
|
بازنمایی اسطورۀ ضحاک در ادبیات انتقادی عثمانی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
طولابی توران
|
منبع
|
تاريخ نگري و تاريخ نگاري - 1401 - دوره : 32 - شماره : 30 - صفحه:227 -252
|
چکیده
|
مضامین اسطورهای یکی از مولفههای فرهنگ باستانی ایران است که از رهگذر ادبیات منظوم و منثور، به فرهنگهای پیرامونی راه یافته است. این تاثیرگذاری گاه تا دورۀ معاصر دوام یافته که نمایشنامهنگاری عثمانی در سدۀ سیزدهم/ نوزدهم یکی از جلوههای آن است. شمسالدین سامی فراشری، ادیب و اندیشهور منتقدی بود که با الهام از اسطورۀ ضحاک و در قالب نمایشنامۀ «کاوه»، به نقد نظام سیاسی عثمانی برخاست. نمایشنامۀ یادشده در آستانۀ انقلاب مشروطۀ ایران به فارسی ترجمه شد و «ضحاک» نام گرفت. در پژوهش حاضر بررسی محتوای این نمایشنامه و ترجمۀ فارسی آن بهمثابۀ یک متن ادبی مدنظر قرار دارد و کوشش میشود با الهام از نوتاریخگرایی بهعنوان یک رهیافت روششناسی متناسب، پیوند بازآرایی محتوایی اسطورۀ کاوه با کارکرد انتقادی آن در دو بافتار سیاسی- فرهنگی متمایز ایران و عثمانی تبیین شود. بررسی زمینۀ تاریخی نگارش کاوه در عثمانی و ترجمۀ آن در ایران از همنوایی سپهر گفتمانی هر دو محیط سیاسی با این درونمایۀ اسطورهای حکایت دارد؛ در هر دو بستر، خودکامگی آماج نقد بوده و مولف و مترجم برای این منظور درونمایۀ اسطورۀ یادشده را مناسب یافتهاند. البته وجه تمایزی نیز میتوان تشخیص داد؛ سامی روایت خود را بر بازآرایی چهرۀ کاوه متمرکز کرده، حالآنکه مترجم در واکنش به استبداد قاجاری، خوانش متفاوتی از اسطورۀ مذکور بر محور شخصیت ضحاک عرضه نموده است. مترجم نمایشنامه را با نام ضحاک عرضه کرده تا نشان دهد این دو بستر بهرغم اشتراکات فرهنگی و تجربههای تاریخی مشابه تفاوتهای آشکار و در نتیجه مسیر متفاوتی در پیش دارند. بُعد دیگر نمایشنامه ناظر بر تجلی مسئلۀ عدالت و مصائب اجتماعی است که در روایت زندگی کاوه بازتاب یافته و با واقعیتهای زندگی روزمرۀ ایرانِ این روزگار همخوانی دارد.
|
کلیدواژه
|
ایران، ترجمه، شمسالدین سامی، ضحاک، عثمانی، کاوه
|
آدرس
|
دانشگاه لرستان, دانشکدۀ ادبیات و علومانسانی, گروه تاریخ, ایران
|
پست الکترونیکی
|
toolabi.t@lu.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
representation of zahâk in ottoman critical literature
|
|
|
Authors
|
toolabi tooran
|
Abstract
|
from the classical era until the 19th century, iranian literary texts occasionally served as a source of inspiration in the ottoman empire. one such example is zahâk, a myth from ferdowsi’s shâhnâmeh, which was used to criticize the political situation in the ottoman empire. as ottoman thinkers became familiar with the intellectual works of the west and the political structure of europe, they began to criticize the governance of their declining empire. the prominent writer şemseddin sami, for instance, protested against despotism in various works, including plays such as kāveh. this play not only exemplifies modern literature but also serves as a critical work by a turkish thinker, expressing political issues in literary language. in iran, kâveh was translated by mirzâ ebrâhimkhan amir toumân as zahâk, aiming to convey a different political context. this essay, inspired by “new historicism” as a functional approach, illuminates the intended concepts of both the author and the iranian translator. it reveals that both iran and the ottoman empire had similar political experiences. moreover, it shows that both the writer and the translator were aware of political despotism as a problem in their “homeland”. however, the political situation in iran appears to be more complex. understanding the political structure and the distinct experiences of monarchy in these contexts simplifies the question: why was kâveh translated as zahâk in iran? additionally, this play reflects social issues in kâveh’s life, which adds another dimension to the work.
|
Keywords
|
şemseddin sami ,kâveh ,zahâk ,iran ,ottoman empire ,translation
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|