|
|
تحلیل گفتمان رویکردهای سنتگرایی و تاریخینگری در مبانی نظری هنر اسلامی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
پورمختار صدیقه ,افشاری مرتضی ,قاضی زاده خشایار
|
منبع
|
تاريخ نگري و تاريخ نگاري - 1400 - دوره : 31 - شماره : 28 - صفحه:39 -59
|
چکیده
|
رویکردها و تعاریف متنوع و گاه متفاوت در مطالعات هنر اسلامی، بررسی شاخههای مختلف این هنر را پیچیده کرده است. سنتگرایی و تاریخینگری، دو رویکرد غالب در این شاخۀ هنری، هر یک به گونهای به هنر اسلامی مینگرند. اصل در سنتگرایی بر سنت و اصول تغییرناپذیر نهاده شده، در حالی که در تاریخینگری، تاریخ و زمینههای آن، این جایگاه را دارا هستند. سنتگرایان هنر اسلامی را نتیجۀ فیضی میدانند که در وجود هنرمند جریان یافته و آموزههای خرد جاویدان را در اثر هنری به تجسم صوری رسانده، اما نگاه تاریخینگر، آثار هنری را محصول جبر تاریخی و زمینههای آن در دورههای مختلف میداند. این تفاوتها و مواردی از این دست، باعث پیچیدگی در بررسی آثار هنری حتی در جشنوارههای معتبر شده و معیارهای گوناگون و گاه متعارضی برای داوری آثار هنر اسلامی در نظر گرفته میشود. این پژوهش، با روش توصیفیتحلیلی و تحلیل گفتمان ارنستو لاکلا و شانتال موفه و رویکردی تطبیقی، سنتگرایی و تاریخینگری را بهعنوان گفتمان در نظر گرفته و درصدد است تا به پرسشهایی از این دست پاسخ دهد: دو رویکرد غالب در هنر اسلامی چگونه با روش تحلیل گفتمان بررسی میشوند، چرا با وجود این دو گفتمان غالب، در تعریف هنر اسلامی و شاخصهای اصلی آن وحدت نظر وجود ندارد؟ و بدین صورت زمینهای فراهم آورد تا شرایط تعدیل تعاریف یا طرح تعریف جامعتر فراهم شود. از یافتههای پژوهش میتوان به جامعومانع نبودن این رویکردها بهتنهایی در مطالعات هنر اسلامی و شباهتنداشتن در اجزای گفتمانی جهت ایجاد گفتمان مشترک اشاره کرد.
|
کلیدواژه
|
تحلیل گفتمان، هنر اسلامی، لاکلا و موفه، سنتگرایان، تاریخگرایان
|
آدرس
|
دانشگاه شاهد, دانشکدۀ هنر, گروه هنر اسلامی, ایران, دانشگاه شاهد, دانشکدۀ هنر, گروه هنر اسلامی, ایران, دانشگاه شاهد, دانشکدۀ هنر, گروه هنر اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
khashayarghazizadeh@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
discourse analysis of traditionalism and historical perspectives in the theoretical foundations of islamic art
|
|
|
Authors
|
pourmokhtar sediqeh ,afshari morteza ,ghazizadeh khashayar
|
Abstract
|
the various and sometimes divergent approaches and definitions in the study of islamic art have made it difficult to study. traditionalism and historical perspective, the two predominant approaches in the field, view islamic art in different ways. on tradition and unchanging principles, while the historical perspective focuses on history and its contexts. the traditionalists view islamic art as the result of grace infused into the artist, embodying the teachings of the perennial philosophy in the works of art, while the historical perspective views, the works of art the product of historical determinism and context. these differences have complicated the study of artworks even in prestigious festivals and the different and contradictory criteria for judging works of islamic art. using a descriptive-analytical and discourse- analytical method and a comparative approach, this study attempts to answer the questions: what is the discourse analysis of these two dominant approaches in islamic art? and why, despite these two dominant discourses, is there no unity in the definition of islamic art and its main characteristics? and to provide a basis for changing a more comprehensive definition. research findings include disparities in discourse components, discourse formation, and sub-discourses.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|