علّیّت در مطالعات تاریخی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
طالبان محمدرضا
|
منبع
|
تاريخ نگري و تاريخ نگاري - 1394 - دوره : 25 - شماره : 15 - صفحه:61 -85
|
چکیده
|
مطالعه علل وقایع و رخدادهای تاریخی یکی از اهداف اصلی و مهم مطالعات تاریخی است. با وجود این، وقتی دانشپژوهان در مطالعات تاریخیشان مدعی میشوند که فلان عامل «علّت» یک رخداد یا نتیجه خاص میباشد، دقیقاً روشن نیست که مدلول و منظورشان از واژه علّت چیست. در مقاله حاضر تلاش شده است تا ضمن معناشناسی علّیّت در علوم اجتماعی نشان داده شود که محققان تاریخی معمولاً علّیّت را به معنای شرط لازم/کافی برای نتایج مورد مطالعهشان در نظر میگیرند. استدلال شده است، هنگامی که فرد بدنبال تبیین تاریخی یا تبیین حوادث خاص و وقایع منفرد است، تقریباً بطور طبیعی به سمت علل لازم و/یا کافی سوق پیدا میکند، حتی اگر بدان خودآگاهی نداشته باشد. لذا، تاکید مقاله حاضر بر پنداشت علّیّت بر اساس علل لازم و/ یا کافی و مشتقات آنها است؛ چون، آنها پیوند تنگاتنگی با مطالعات تبیینی در تاریخ دارند. این نوع علل، به چهار دسته عمده تقسیم شدهاند: شرط لازم و غیرکافی، شرط کافی و غیرلازم، شرط لازم و کافی، و شرط ناکازم؛ که به نظر نگارنده میتوانند پوشش نسبتاً کاملی برای بحث علّیّت در مطالعات تاریخی باشند. در این مقاله، همچنین با ذکر مثالهای متعدد؛ کاربرد هر یک از این علل را در مطالعات تاریخی و تبیینهای زنجیرهای یا روایتهای تاریخی نشان داده شده است.
|
کلیدواژه
|
علّیّت ,مطالعات تاریخی ,شرط لازم ,شرط کافی، شرط ناکازم، شرط خلاف واقع، روایت تاریخی.
|
آدرس
|
پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
talebanm@ri-khomeini.ac.ir
|
|
|
|
|