مطالعه ادراک عدالت اجتماعی در بین زنان استان اردبیل

هدف: ادراک فرد در مقام کنشگر اجتماعی و ارزیابی عادلانه او از مناسبات توزیع قدرت و ثروت، عاملی است که می تواند موجب همبستگی اجتماعی، افزایش تعهّد و تعلّق به جامعه شود. این پژوهش باهدف شناسایی انگیزش اجتماعی زنان از عدالت اجتماعی و برداشت آنها از این مفهوم انجام شد.روش : روش پژوهش گرانددتئوری است. روش نمونه گیری، هدفمند از نوع حداکثر اختلاف است که مصاحبه عمیق با تعداد  22نفر از زنان استان اردبیل تا اشباع نظری ادامه یافت. شیوه تحلیل داده ها با ورود داده های متنی به نرم افزار مکس کیودا در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد.یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد درجه انگیزش اجتماعی عدالت اجتماعی در بین زنان متفاوت بوده و آنها با دو مقوله تقدیرگرایی و مطالبه گرایی نوع حساسیّت شان را نسبت به برقراری عدالت اجتماعی بیان داشتند. آنها با چهار مقوله عمده، عوامل تعین بخش پدیده عدالت اجتماعی معرفی کردندکه عبارتند از: 1 ساختار سازمان خانواده، 2 خودآگاهی، 3 توان مالی، 4 رسوبات فکری. زنان همچنین با دو مقوله هسته ای، عدالت اجتماعی را تفسیر کردند: 1 عدالت اجتماعی انصاف گرایانه که در توزیع منابع، لیاقت و شایستگی افراد را لحاظ می کند.2 عدالت اجتماعی مساوات گرایانه، که زن را طفیل مرد و جامعه تفسیر می کند.

Study of social justice perception among women in Ardabil province

Introduction: The individual’s perception of being a social activist and his assessment of the relationship between the distribution of power and wealth is a factor that can lead to social solidarity, increased commitment and belonging to society. The aim of this study is to identify women’s social motivation of social justice and their perception of this concept.Methods: The method was by grounded Theory. The sampling method is purposeful of the maximum difference type that indepth interviews with 22 women of Ardabil province continued until theoretical saturation. Data analysis method was performed by entering textual data into Maxqda software in three stages of open coding, axial coding and selective coding.Findings: The results showed that the degree of social motivation of social justice was different among women and they expressed their sensitivity towards the establishment of social justice with the two categories of destiny and demand. With four main categories, they introduced the determinants of the phenomenon of social justice, which are: 1 The structure of the family organization, 2 Selfawareness, 3 Financial ability, 4 Intellectual deposits. Women also interpreted social justice with two core categories: 1 equitable social justice that is the distribution of resources with the merit and prevalence of diseases.2 Equal social justice, which considers women as the parasite of man and society.