مقایسه تجارب گسستگی و دشواری در تنظیم هیجان در بیماران دارای افکار خودکشی و اقدام کننده به خودکشی

مقدمه: خودکشی یکی از دلایل اصلی مرگ و میر زودرس در جهان است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تجارب گسستگی و مولفه های دشواری در تنظیم هیجان در انگاره پردازان و اقدام کنندگان به خودکشی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای است. جامعه مطالعه حاضر بیماران بستری در بیمارستان امام حسن استان خراسان شمالی با مشکل اقدام به خودکشی، همچنین بیماران مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی استان خراسان شمالی با افکار خودکشی بودند. که از میان آنها 141 بیمار در دو گروه، بیماران بستری اقدام کننده به خودکشی 65 بیمار و بیماران مراجعه کننده به کلینیک های روانپزشکی با فکر خودکشی درخور توجه بالینی 76 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، و پرسشنامه های دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر 2004، نسخه ی دوم مقیاس تجربیات گسستگی 1993و پرسشنامه افکار خودکشی بک  1991 را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار 22spss با آزمون های آماری مانوا و تی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: تجارب گسستگی در گروه اقدام کننده به خودکشی بالاتر از فکر خودکشی بود 0.021 = p. از بین مولفه های دشواری در تنظیم هیجان تنها دشواری در کنترل تکانه در بین دو گروه تفاوت معناداری داشت 0.001 < pنتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، تجارب گسستگی و دشواری در کنترل تکانه در گروه اقدام کنندگان بالاتر از افرادی است که صرفا فکر خودکشی را تجربه می کنند

Comparison of Dissociative Experiences and Difficulties in Emotion Regulation Between Suicide Ideators and Suicide Attempters

Introduction: The purpose of this study was to compare the Dissociative Experiences and a sixdimensional conceptualization of emotion dysregulation between people who have suicide ideation and suicide attempt. Methods: Participants were patients referred to Imam Hasan Hospital of North Khorasan with suicide Attempts, and to Psychiatric clinics in north Khorasan who had suicide ideation. In a comparative casual study, a total of 141 patients of young adults were considered. 76 of them who had suicidal ideation but no suicide attempts were compared with the rest (n = 65) who had at least one suicide attempt in the last week. They completed measures of Dissociative Experiences, emotion dysregulation and suicidal ideation. Results: suicide Attempters reported significantly more Dissociative Experiences) P < 0.021( and difficulties with Impulse Control (P < 0.001) which is one of the sixdimensional conceptualization of emotion dysregulation than suicide ideators. Conclusions: Screening and identification of people who have significant dissociative experiences and difficulties with impulse control is essential due to a high risk of suicide attempt. Therefore, they should be given higher priority to receive medical treatments and Psychotherapy.