تبیین نقش تعدیل‌کننده فناوری اطلاعات در رابطه بین وجدان کاری و بهره‌وری نیروی انسانی (مورد مطالعه: کارکنان فرماندهی انتظامی استان کرمان)

فناوری اطلاعات یکی از دستاوردهای تحول‌برانگیز بشری است که باعث تسریع روند افزایش بهره‌وری در سازمان‌ها میشود و این ویژگی می‌تواند تاثیر بسیاری از متغیرهای سازمانی در ارتباط با بهره‌وری نیروی انسانی را تقویت نماید. یکی از این متغیرهای موثر بر بهره‌وری، وجدان کاری است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین وجدان کاری با بهره‌وری نیروی انسانی با توجه به نقش تعدیل‌کننده فناوری اطلاعات انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع همبستگی است. در قالب یک پیمایش، تعداد 324 نفر از کارکنان فرماندهی انتظامی استان‌ کرمان به عنوان نمونه آماری به روش طبقه‌ای تصادفی انتخاب و سه پرسشنامه استاندارد در میان آنان توزیع گردید. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از تحلیل عاملی تاییدی و مدل‌سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار smart pls استفاده گردید. نتایج نشان داد که وجدان کاری رابطه مثبت و معناداری با بهره‌وری نیروی انسانی دارد. همچنین فناوری اطلاعات در رابطه بین وجدان کاری و بهره‌وری نیروی انسانی به صورت تعدیل‌کننده ظاهر می‌شود. به این معنی که فناوری اطلاعات می‌تواند اثر وجدان کاری در ارتقای بهره‌وری کارکنان را افزایش دهد.

Exploring the Moderating Role of Information Technology in the Relationship between work conscience and human resources productivity(Case Study: Kerman Province Police Command)

Information technology is one of the revolutionary human achievements that accelerates the process of increasing productivity in organizations, and this feature can strengthen the impact of many organizational variables related to the human resource productivity. One of the variables affecting productivity is work conscience. The aim of this study was to investigate the relationship between work conscience and human resource productivity with respect to the moderating role of information technology. This research is applied in terms of purpose and correlational in nature. In a survey, 324 employees of the Kerman Police Command were selected as a statistical sample using a random stratified method and three standard questionnaires were distributed among them. Confirmatory factor analysis and structural equation modeling using smart PLS software were used to analyze the data. The results showed that work conscience has a positive and significant relationship with human resource productivity. Information technology also appears to be a moderator in the relationship between work conscience and human productivity. This means that information technology can increase the effect of work conscience on improving employee productivity.