ارایه الگویی برای شناسایی، اندازه‌گیری و اولویت‌بندی شکاف‌های دانشی سازمان (مطالعه موردی: یک شرکت پیمانکاری فعال در حوزه صنایع پالایشگاهی و نفت)

مدیریت دانش‌محور سازمان، رمز بقا در دنیای نوین رقابتی کسب و کار است. سازمان‌های امروزی نیاز وافری به شناسایی دارایی‌های دانشی خود، اطلاع از وضعیت دانش، تعیین اهمیت آن‌ها، و تحلیل فاصله وضعیت کنونی سازمان با وضعیت مطلوب هر حوزه دانشی دارند. سازمان‌ها از این طریق می‌توانند برای حفظ و ارتقا دانش‌های کلیدی خود، برنامه‌ریزی نموده و مزیت‌های رقابتی جدیدی ایجاد کنند یا برتری‌های حاضر خود را حفظ نمایند. با توجه به این موارد، هدفِ مقاله حاضر، ارایه الگویی برای شناسایی، اندازه‌گیری، و اولویت‌بندی شکاف‌های دانشی سازمان است. این الگو، ضمن دربر داشتن نقاط قوت روش‌های پیشین، با به‌کارگیری سایر ابزار‌های مدیریت دانش، که در اندازه‌گیری دانش کمتر مورد استفاده قرار گرفته‌اند، نقاط ضعف روش‌های موجودِ اندازه‌گیری دانش را پوشش می‌دهد. علاوه ‌بر آن، مکانیزمی برای اولویت‌بندی و برطرف کردن شکاف‌های دانشی در سازمان‌ها ارایه می‌دهد. این پژوهش به‌منظور ایجاد قابلیت کاربردی، در چهار مرحله اصلیِ مرور ادبیات، تدوین الگوی پیشنهادی، اعتبارسنجی، و آزمون الگو، انجام شده است. این الگوی پیشنهادی در یک مرکز آموزشی، پژوهشی، و صنعتی، که یکی از بزرگترین شرکت‌های سازنده فیلترهای الکتروستاتیک در خاورمیانه به‌شمار می‌رود و عمده کاربرد محصولات آن در صنایع پالایشگاهی و نفت است، پیاده‌سازی شده است. نتایج حاکی از قابلیت کاربرد الگوی پیشنهادی و توانایی اولویت‌بندی شکاف‌های دانشی سازمان برای برطرف کردن آنها می‌باشد.