کاوشی در تجربۀ زیستۀ کودکان زباله گرد در اهواز

در سال‌های اخیر بر شمار کودکان کار خیابانی در اهواز افزوده شده است و در میان این کودکان، زباله‌گردها ازنظر تعداد بر دیگران پیشی گرفته‌اند. کودکان زباله‌گرد در ساعات مختلف شبانه‌روز و با دردست‌داشتن یک گونی، چرخ‌دستی و یا با استفاده از موتورهای سه‌چرخ و دیگر وسایل مشابه، به جستجو در سطل‌های زباله و یا کیسه‌ها و بسته‌های زبالۀ قرارداده‌شده در کوچه‌ها می‌پردازند و نتیجۀ تلاش خود را در انتهای فعالیت، به انبارهای ضایعاتی عرضه می‌کنند. این پژوهش در پی کشف تجربۀ زیستۀ این زباله‌گردها طی فرایند یادشده و ارائۀ فهم موشکافانه‌تری از وضعیت آنان در شهر اهواز بوده که با توجه به موضوع و ماهیت تحقیق، از روش پدیدارشناسی تفسیری استفاده شده است. مشارکت‌کنندگان در پژوهش، 36 نفر کودک زباله‌گرد بودند که از استراتژی‌های متنوعی همانند مشارکت طولانی در بستر، توصیف غنی، تایید مشارکت‌کنندگان و بررسی همکاران برای اعتباربخشی به داده‌های حاصل از مصاحبه و مشاهده استفاده شد. مقولات اصلی استخراج‌شده شامل گرادیان اجتماعی، ضعف ظرفیت فرهنگی خانوادگی، فقر سلامت کودکان کار، ضعف برخورداری از حمایت‌های نهادهای متولی، امید به تغییر و امکان تحرک اجتماعی افقی، تلقی زباله‌گردی به‌مثابۀ شغل شرافتمندانه و احساس غرور و در معرض رفتارهای پُرخطر بودن کودکان کار بود. این نتایج دلالت بر آن داشت که زباله‌گردی متاثر از موضوعات گوناگونی است و نباید تنها اقتصادی درک شود. علاوه‌برآن، بخش قابل‌توجهی از کودکان کار خیابانی ساکن محلات حاشیه‌نشین بوده‌اند و عضوی از خانواده یا خویشاوندان همراه بسیاری از آن‌ها حضور داشته است.

exploring the lived experience of street children in ahvaz; a qualitative study

in recent years, the number of child labor has increased in ahvaz, and among these children, the activity of garbage children has grown significantly. garbage pickers at different hours of the day and night, holding a sack, wheelbarrow, or using three-wheel motors and other similar devices, search in trash cans or garbage bags and packages at the door of houses. in this research, an attempt has been made to evaluate the lived experience of these waste pickers and provide a more accurate understanding of their situation in ahvaz city. in the current research, according to the topic and nature of the research, the qualitative method and the interpretive phenomenological approach have been used. various strategies such as long participation in the platform, rich description, confirmation of participants, peer review, etc. were used to validate the data. the main categories extracted include social gradients, economic failure of culture, poor health of working children, weak support from guardian institutions, hope for change and the possibility of horizontal social mobility, considering garbage collection as an honorable job and a sense of pride, being exposed to risky behaviors. children were working. the main result of the research is based on the fact that littering is affected by different issues and should not be understood only economically. in addition, a significant part of the street working children live in the suburbs and many of them have a family member or relative.