|
|
تحلیل گفتمان انتقادی نامه محمد بن عبدالله و منصور عباسی بر اساس الگوی لاکلا و موف
|
|
|
|
|
نویسنده
|
عرب یوسف آبادی عبدالباسط ,میرزاده طاهره
|
منبع
|
لسان مبين - 1395 - دوره : 8 - شماره : 26 - صفحه:73 -101
|
|
|
چکیده
|
هر متن به شرطی در بازتولید سلطه و اقتدار در جامعه نقش ایفا میکند که بتواند به گفتمانهایی دسترسی یابد که سلطه حاکمان سیاسی را در افکار عمومی مشروعیت میبخشد. نظریه تحلیل انتقادی گفتمان لاکلا و موف یکی از رویکردهای تحلیل گفتمان است که به منظور نشاندادن چگونگی شکلگیری گفتمانهای قدرت، لایههای پنهان زبان را در متون شفاهی و کتبی میکاود و نقش قدرت را در بازتولید روابط سلطه نشان میدهد. نامه محمد بن عبدالله (100-145ق) پیشوای حزب شیعه و منصور عباسی (95-158ق) پیشوای عباسیان، از جمله آثاری است که میتوان با تحلیل مکاتبات سیاسی آن، به اوضاع سیاسی و مناسبات قدرت دوره عباسی پی برد. پژوهش حاضر در تلاش است با تکیه بر روش توصیفیتحلیلی و با استناد به الگوی تحلیل انتقادی لاکلا و موف، گفتمان این دو نامه را تحلیل کند. نتایج حاکی از آن است که هر دو گفتمان به یک منبع قدرت مرتبط هستند؛ لذا هیچکدام خنثی و بیطرف نبوده و در موقعیتی خاص تولید شدهاند. همچنین ادعاهای دو رهبر بر پایه دال مرکزیِ «رهبری امت اسلامی» بنا نهاده شده است؛ لذا هر دو نویسنده با کاربرد دالهای شناور، سعی کردند دال مرکزی خویش را تبیین نمایند و در عرصه رقابت از تکنیک «انسداد»، «تضاد»، «غیریت» و «ساختارشکنی» بهره گیرند، با این تفاوت که منصور که از قدرت پشتگفتمان قابل توجهی برخوردار بود، در «برجستهسازی»، «حاشیهرانی» و«ساختارشکنی» دال مرکزی رقیب قویتر عمل کرده است.
|
کلیدواژه
|
تحلیل گفتمان انتقادی ,لاکلا و موف ,عصر عباسی ,محمد بن عبدالله ,منصور عباسی
|
آدرس
|
دانشگاه زابل, ایران, دانشگاه زابل, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|