استدلال جدلی ارسطو در نفی متحرک بذاته و دیدگاههای ابنسینا و ابن رشد دربارۀ آن
|
|
|
|
|
نویسنده
|
حسینی علی
|
منبع
|
فلسفه و كلام اسلامي - 1397 - دوره : 51 - شماره : 2 - صفحه:177 -196
|
چکیده
|
ارسطو کوشیده است با قیاسی غیرمستقیم ثابت کند که متحرکبذاته وجود ندارد. بدین منظور، وی ابتدا جسمی را فرض میکند که اولاً و بالذات، متحرک است. سپس متذکر میشود که جسم متحرک اجزایی دارد و در گام بعد، نتیجه میگیرد که اگر جزئی از این متحرکبذاته ساکن شود، کل آن ساکن میشود. پس از ارسطو، مناقشههایی بر سر این استدلال درگرفت؛ بهطوری که بسیاری از اندیشهورزان اشکالاتی به آن وارد کردند و عدهای نیز از آن دفاع کردند. ابنسینا و ابنرشد نیز که از زمرۀ شارحان آثار ارسطو بودند، در صدد برآمدند تا اشکالات استدلال یادشده را به حداقل برسانند. در این پژوهش دیدگاههای این دو فیلسوف دربارۀ استدلال ارسطو واکاوی میشود و بر مبنای نظام ارسطویی و همچنین معیارهای عقلی، قوت و ضعف هر یک آزموده میشود. از رهگذر این بررسی دانسته میشود که این دو فیلسوف درعینحال که در پی آناند که دیدگاه مخالف این استدلال را بررسند و پاسخی درخور به آن بدهند، نظراتشان تفاوتهایی با هم دارد. بهطور خلاصه باید گفت ابنسینا ابتدا سعی میکند این استدلال را بازسازی کند؛ اما پس از اینکه اشکالات واردشده بر آن را نقل میکند، ضعفهایش را میپذیرد و بر پذیرش بیقیدوشرط آن پافشاری نمیکند. از طرف دیگر، ابنرشد نهتنها مفهوم متحرکبذاته را رد نمیکند، بلکه با تطبیق آن بر متحرک اول، نظریهای جدید را مطرح میکند.
|
کلیدواژه
|
ارسطو، ابنسینا، ابن رشد، کوچکترین جزء طبیعی، متحرکبذاته
|
آدرس
|
دانشگاه فردوسی مشهد, ایران
|
پست الکترونیکی
|
seyyedalihosseini@mail.um.ac.ir
|
|
|
|
|