معانی وجود در اندیشه ابن سینا
|
|
|
|
|
نویسنده
|
عباسی حسین آبادی حسن ,کاکایی مستانه
|
منبع
|
شناخت - 1395 - شماره : 75/1 - صفحه:175 -188
|
چکیده
|
موجود نخستین اصل شناخت و به طریق اولی، موضوع مابعدالطبیعه است. لفظی که در وجودشناسی ابن سینا به تبع ارسطو نقش کلیدی دارد ، «موجود» است. موضوع فلسفه « موجود به ماهو موجود و عوارض ذاتی آن» است. مفهوم «موجود» مفهوم عامی است که حاکی از مطلق واقعیت است و تنها مفهومی است که دربرگیرنده همۀ چیزهاست. از نظر ابن سینا میتوان موجودی را در خارج تصور کرد که صرف وجود و بدور از ماهیت است (خداوند)؛ میتوان موجودی را در خارج در نظر گرفت که مرکب از «وجود» و «ماهیت» است (مخلوقات). بنابراین ابن سینا با مفهومی به عنوان «موجود» سروکار دارد که از اصل واقعیت حکایت میکند و میتواند ماهوی و غیر ماهوی باشد. درباره خداوند «وجود محض» است و درباره مخلوقات مرکب از وجود و ماهیت و «موجود» است. بنابراین وجود در اندیشه ابن سینا در پنج معنا بکار میرود: وجود خاص؛ وجود اثباتی؛ فعل وجود دادن؛ فعل بودن و وجود رابط. وجود یا به معنای اسمی بکار میرود بر سرشت اشیاء و موجودات اطلاق میشود (وجود خاص) یا به معنای عام دلالت دارد که صفت مشترک میان موجودات است ( وجود اثباتی) یا به معنای «فعل وجود دادن » است که دررابطه با وجودبخشی خداوند به مخلوقات بکار میرود یا به معنای «فعل بودن» است به معنای عارض بودن وجود بر ماهیت که در آن منشایت آثار خارجی مدنظر است یا در حمل میان موضوع و محمول بهصورت رابط لحاظ میشود. در این نوشتار ضمن گذار از موجود به وجود، معانی پنجگانه وجود را بررسی میکنیم.
|
کلیدواژه
|
موجود، وجود خاص، وجود عام، اشتراک معنوی، وجودشناسی
|
آدرس
|
دانشگاه پیام نور تهران, دانشکده الهیات, ایران, دانشگاه علامه طباطبایی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mastaneh.kakaiy@gmail.com
|
|
|
|
|