|
|
«نافرمانی مدنی» ایدهای برای عبور از بن بست نظری لیبرالیسم
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رحمانی تورج ,مختاری علی
|
منبع
|
پژوهش سياست نظري - 1394 - شماره : 18 - صفحه:79 -100
|
|
|
چکیده
|
نافرمانی مدنی در مقام شیوه مبارزه، تاریخی طولانی دارد. مبارزه سیاسی مهاتما گاندی، مارتین لوترکینگ و نلسون ماندلا در سده بیستم، نمونههای بارزی از نافرمانی مدنی محسوب میشوند. البته این مفهوم در حد یک تاکتیک و شیوه مبارزه سیاسی باقی نماند، بلکه در نیمه دوم قرن بیستم مورد تامل نظری و فلسفی برخی از اندیشمندان همچون هانا آرنت، یورگن هابرماس، رونالد دورکین، جان رالز و بسیاری دیگر قرار گرفت و عملاً به حیطه فلسفه سیاسی مدرن وارد شد. در این مقاله تلاش میشود به درک این مطلب بپردازیم که چرا و چگونه تاکتیک نافرمانی مدنی مورد تامل نظری فیلسوفان واقع شد و به بحثی جدی در حوزه فلسفه سیاسی بدل گردید؟ دیدگاه مطرح در مقاله حاضر این است که با دریافتی آرنتی از مفهوم نافرمانی مدنی و با استناد به صورت بندی سنت فکری جامعه گرایی از بحران ها و تنش های آموزه لیبرالیسم (که آموزهای غالب در فلسفه سیاسی مدرن به شمار میرود)، میتوان زمینه اهمیت یابی مفهوم نافرمانی مدنی در اندیشه سیاسی مدرن را نشان داد. بحران سنت لیبرال در حوزه نظر و قابلیتهای موجود در اندیشه نافرمانی مدنی در تاکتیک و نقد فکری، پیوند این مفهوم با حوزه اندیشه سیاسی مدرن را به وجود آورد.
|
کلیدواژه
|
نافرمانی مدنی ,تعهد سیاسی ,فلسفه سیاسی مدرن ,لیبرالیسم ,جامعهگرایی ,Civil Disobedience ,Political Devotion ,Modern Political Philosophy ,Liberalism ,Society Orientation
|
آدرس
|
دانشگاه پیام نور, ایران, دانشگاه یاسوج, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|