|
|
تحول مفهوم «حاکمیت» در قالب رویکردهای سیاسی و بینالمللی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
ابراهیمی شهروز
|
منبع
|
پژوهش سياست نظري - 1391 - شماره : 11 - صفحه:161 -180
|
|
|
چکیده
|
«حاکمیت» اگرچه با تغییر و تحولات رخ داده در روابط بینالملل، حقوق بینالملل و اشکال ارتباطات، متحول شده، ولی این تحولات عملی بدون عقبه نظری صورت نگرفته است. اصل «حاکمیت» پس از معاهده وستفالیا (1648) همراه با تاسیس سیستم دولتـ ملتها به وجود آمد؛ ولی این ادعای هنجاری و اصل حقوقی هرگز مطلق نبوده است. در عرصه نظریهپردازی تحول این اصل از سدههای 18و19 تا به امروز در نتیجه چالشهای نظری آن و در بستر تقابل رویکردها بوده که متحول شده و به تدریج از مطلق بودن آن کاسته شده است.در این مقاله، این تحولات که در اصل حاکمیت ایجاد شده، در بستر چهار تقابل نظری کلان سیاسی بینالمللی بررسی شده است: تقابل اول که ریشه در دوره روشنگری اروپا و سدههای 18 و 19 دارد بین «اجتماعگرایی» و «جهانـ میهنگرایی» است. تقابل دوم، «بین ریالیسم» و «ایدهآلیسم» است که از شکلگیری رسمی رشته روابط بینالملل تا دهه 1970 ادامه دارد. تقابل سوم بین «نوریالیسم» و «لیبرالیسم» (از دهه1970 تا 1990) و بالاخره تقابل آخر بین ریالیسم و نوریالیسم با مجموعه نظریههای انتقادی پس از جنگ سرد است. ویژگی عمده این چهار تقابل که از عصر روشنگری اروپا در عرصه نظریهپردازی حاکمیت و دولت آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد، این است که در هر یک از این تقابلهای نظریهپردازی، در واقع تقابل بین ایده حاکمیتِ محدود به سطح«دولت» و حاکمیتِ «فراتر از سطح دولت» است.
|
کلیدواژه
|
اجتماعگرایی ,جهانـ وطنی ,ریالیسم ,ایدهآلیسم ,اجتماعگرایی نو و جهانوطنگرایی نو. ,Sovereignty ,Communitarianism ,Universalism ,Realism ,Idealism ,Neo-Realism And Liberalism ,International Relations
|
آدرس
|
دانشگاه اصفهان, استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
ebrahimi_shahrooz@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|