سیر تطور «لذت» در اندیشه سیاسی کلاسیک
|
|
|
|
|
نویسنده
|
علوی پور محسن
|
منبع
|
پژوهش سياست نظري - 1397 - شماره : 24 - صفحه:327 -354
|
چکیده
|
با توجه به اینکه در اندیشه سیاسی کلاسیک، انسان موجودی طبعاً اجتماعی انگاشته میشود، بسیاری از مقوله های بشری که در دوران مدرن به عرصه خصوصی رانده شده است، در زمره مباحث فلسفه سیاسی قرار دارد و جایگاه برجسته ای را در آن اشغال میکند. «لذت» از جمله این مقوله هاست که فیلسوفانی مانند افلاطون و ارسطو و اخلاف آنها درباره آن تامل کردهاند و در چارچوب فلسفه سیاسی اخلاقی خود بدان پرداختهاند. با این حال هر چند افلاطون رساله فیلبوس را اساساً به بررسی موضوع «لذت» اختصاص میدهد و ارسطو در دو بخش از اخلاق نیکوماخوس بدان میپردازد، با هلنیسم رومی به تدریج «لذت» از جایگاه سیاسی خود فروکاهیده شده، به عرصه اخلاق خصوصی هدایت میشود. اپیکور از جمله کسانی است که «لذت» را در مرکز توجه قرار میدهد، اما نه مانند ارسطو به عنوان فعالیتی اجتماعی، بلکه چونان مقولهای مربوط به تهذیب فردی و همین مقدمهای است برای آنکه در ادامه و با ظهور مسیحیت، «لذتِ» راندهشده از اندیشه سیاسی به امری کاملاً الهیاتی تقلیل یابد و به جای آنکه در ترسیم جامعه نیکسامان جایی برای خود بیابد، به امری در چارچوب روابط انسان خدا تبدیل میشود و در نتیجه دیگر نه موضوع فهم هنجاری اجتماعی و سیاسی، که مقولهای مربوط به فرمانبرداری از امر الهی است. با سنت آگوستین، این امر تثبیت میشود و «لذت» در سیر تطور خویش از امر سیاسی به امر مذهبی تحول مییابد که در ادامه، امکان ظهور لذتگرایی مدرنِ فارغ از مبانیِ اخلاق اجتماعی را فراهم میآورد. به منظور درک چگونگی تغییر جایگاه مقوله «لذت» از امر سیاسی در فلسفه اخلاق یونان به امر خصوصی در فلسفه سیاسی مدرن، مقاله حاضر به بررسی فرایند تحول «لذت» از امر هنجاری به یک مقوله صرفاً مذهبی در دوران کلاسیک میپردازد.
|
کلیدواژه
|
لذت، فعالیت، اخلاق اجتماعی، اخلاق خصوصی، فلسفه سیاسی کلاسیک
|
آدرس
|
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, گروه علوم سیاسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
alavipour@ihcs.ac.ir
|
|
|
|
|