سیاست خارجی روسیه در قبال ایران در دوره پوتین بعد از سال 2012
|
|
|
|
|
نویسنده
|
صادقی محسن
|
منبع
|
مطالعات روابط بين الملل - 1397 - دوره : 11 - شماره : 41 - صفحه:89 -116
|
چکیده
|
جمهوری اسلامی ایران بعد از فروپاشی شوروی، جایگاه متمایزی در گفتمان سیاست خارجی نخبگان روسیه اعم از آتلانتیکگرایان، ملیگرایان و اوراسیاگرایان دارد. برخی ملیگرایان روس موقعیت ایران را از نظر اقتصادی حائز اهمیت میدانند و گروه دوم یعنی اوراسیاگرایان برای ایران، اهمیت سیاسی و امنیتی قائل هستند. آتلانتیکگرایان روسیه هم بر این اعتقادند که نباید همکاری با غرب را فدای رابطه با ایران کرد. در دوران ریاست جمهوری پوتین بهویژه از سال 2012، ایران از اهمیت قابل توجهی در سیاست خارجی روسیه برخوردار شده است. در این دوره، پوتین در برخی مواقع، ایران را یک متحد استراتژیک خود توصیف و در مواقع دیگر به راحتی از کارت ایران استفاده کرده و در قبال گرفتن امتیازات بیشتر، منافع این کشور را قربانی کرده است. سئوال اصلی مقاله این است که رفتار سیاست خارجی روسیه در قبال ایران در دوره پوتین(از سال 2012 به بعد) را چگونه باید تببین کرد و آیا میتوان این دو کشور را متحد استراتژیک دانست؟ در پاسخ به این مسئله میتوان براساس دیدگاه ولفرام هانریدر و اصل امکانپذیری و موفقیت سیاست خارجی و تلفیق اجماع و سازگاری، تصمیمات روسیه در مقابل ایران را تبیین کرد. تلفیق دو مفهوم سازگاری و اجماع در سیاست خارجی، رویکرد اصلی در تصمیمگیریهای سیاست خارجی روسیه محسوب میشود. در روسیه هرجا درباره منافع روابط استراتژیک در قبال ایران در میان نخبگان روسیه یک اجماع وجود داشته باشد، روابط ایران و روسیه تا حد راهبردی ارتقا پیدا میکند و در مواردی که اجماع وجود نداشته یا اجماع از نوع دستوری است، نحوه تعامل با ایران متناسب با ساختار وضعیت بینالمللی اتخاذ میشود.
|
کلیدواژه
|
سازگاری، اجماع، روسیه، ایران، سیاست خارجی، ولفرام هانریدر
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات, ایران
|
پست الکترونیکی
|
s.mohsen.sadeghi1342@gmail.com
|
|
|
|
|