|
|
تحلیل جغرافیای نمادین مکان- کهف در تفسیر عرائس البیان روزبهان با رویکرد نقد مضمونی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
حجتی زاده راضیه
|
منبع
|
ادبيات عرفاني - 1395 - دوره : 8 - شماره : 15 - صفحه:125 -152
|
چکیده
|
یکی از وجوه تاثیرگذاری قرآن کریم بر تفسیرهای عرفانی، توجه به بعد زمان و مکان در زندگی بشری است. نظریههای گوناگونی در نقد ادبی معاصر به تحلیل سیمای مکان میپردازند که از آن میان، نظریۀ افقمنظر میشل کولو در تحلیل تفسیر عرفانی روزبهان کارآمدتر است؛ زیرا این نظریه بهعنوان شاخهای از نقد مضمونی قادر است مکان را از عنصری در پسزمینه روایت، به عنصری نمادین و معنادار تبدیل سازد و جهانبینی عرفانی را از خلال تعامل میان انسان و محیط تبیین سازد. با توجه به این امر سوال اینجاست که چه رابطهای میان مکانکهف و نگرش عرفانی روزبهان در عرائسالبیان وجود دارد. بهاجمال میتوان گفت روزبهان بیشتر رویکردی پدیدارشناختی به مقوله مکان دارد. غار نمادی از یک خاطره ازلی است که عارف میکوشد در مسیر سلوک خود آن را در قابهای مختلفی از مکاشفههای خود نمایان سازد. عارف در توصیف قابهای خود در یک مکان نمیماند، بلکه از مکانی به مکان دیگر گذر میکند. از اینرو، گاه از کهف بدن به کهف رعایت و سپس به کهف غیرت، روح، محبت و جز آن عبور میکند؛ بنابراین میتوان گفت که مکان در تجربه عرفانی، واقعیتی محصور و عبور ناپذیر نیست، بلکه واقعیتی انعطافپذیر است که عارف را در مسیر صیرورت و سلوک همراهی میکند.
|
کلیدواژه
|
تفسیر عرائس البیان ,روزبهان ,نقد مضمونی ,افق- منظر ,مکان ,کهف
|
آدرس
|
دانشگاه اصفهان, گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
r.hojatizadeh@ltr.ui.ac
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|