|
|
باژگونگی امور عالم در مثنوی مولانا
|
|
|
|
|
نویسنده
|
جابری سیّدناصر
|
منبع
|
ادبيات عرفاني - 1391 - دوره : 3 - شماره : 6 - صفحه:7 -32
|
چکیده
|
باژگونگی امور عالمْ اصلی است که مبنای بسیاری از قصّهها و اندیشههای مثنوی بر آن گذاشته شده است و بررسی آن میتواند یکی از مهمترین عوامل جذابیّت این اثر را تبیین کند. بر این اساس، در این مقاله نخست گونههایی از باژگونگی معرّفی میشود؛ مواردی مانند: ترجیح مرگ بر زندگی، دیوانگی بر خردمندی، بلاهت بر هوشیاری، غلامان بر سروران، قهر بر لطف، مطلوبِ نزدیک بر دور، مدارا بر انتقام، نفی بر اثبات و... . سپس به دلایل وجود باژگونگی در عالم پرداخته میشود؛ دلایلی مثل باژگونگی قواعد بارگاه الهی، باژگونگی ظاهر و باطن، تقدیر، نزدیکی مطلوبی که تصوّر دوریاش میرود و اندیشه بنیادی مرگ و فنا. موانع درک این قاعده شگفتْ دنیا و هرچیزی است که رنگ هستی دارد. بندِ نگهدارنده هستی نیز عقل و محصولات آن است که باید از سرِ راه برداشته شود. این مضامین در قصّههای گوناگونی تبیین میشود و هدف مولانا از طرح آنها، رسیدن به اصل مهم و دشوارِ فهم فناست؛ زیرا از نظر او همانطور که حقیقتِ بسیاری از امور عالمْ خلاف ظاهر است، هستی نیز برخلاف آنچه تصوّر میشود، در نیستی پنهان است؛ اما لازمه شناختش درک لعبِ باژگونه و اشارههای معکوس عشق است.
|
کلیدواژه
|
باژگونگی ,ساختارشکنی ,مثنوی ,مولانا
|
آدرس
|
دانشگاه خلیج فارس, استادیار دانشگاه خلیج فارس, ایران
|
پست الکترونیکی
|
jaberi.naser@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|