تاثیر تمرین هوازی و مصرف خوراکی سرگل زعفران ایرانی بر نسفاتین1 و امنتین1 در زنان چاق دیابتی نوع 2

هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی و مصرف خوراکی سرگل زعفران ایرانی بر نسفاتین1 و امنتین1 در زنان چاق دیابتی نوع 2 بود. تعداد 44 نفر از جامعه پژوهش به شیوه تصادفی ساده انتخاب و به چهار گروه (هر گروه 11 نفر) 1. مکمل + ورزش، 2. ورزش + دارونما، 3. دارونما و 4. مکمل تقسیم شدند. پروتکل تمرین، در جلسه اول شامل 20 دقیقه فعالیت با شدت 40 تا  45 درصد حداکثر ضربان قلب بود که هر هفته 5 دقیقه به مدت زمان و هر دو هفته 5 درصد به شدت فعالیت اضافه شد. تمرینات هوازی با توجه به عدم فعالیت ورزشی منظم این افراد و آمادگی جسمانی پایین با ضربان قلب 40-45 درصد ضربان قلب حداکثر شروع شد و شدت و مدت تمرین هر هفته به‌صورت تدریجی و پیوسته افزایش یافت. از گروه دارونما و مکمل زعفران در این مدت خواسته شد که فعالیت ورزشی نداشته باشند. مطابق با برخی تحقیقات انسانی، دوز روزانه 200 میلی گرم پودر سرگل زعفران (یک بار در روز) استفاده شد. کپسول های دارونما، محتوی 200 میلی‎گرم آرد گندم به‌صورت همشکل مکمل اصلی برای گروه دارونما تهیه شد. نتایج درون گروهی حاکی از آن است که بین پیش آزمون و پس آزمون امنتین1 و نسفاتین1 همه گروه ها به جز گروه دارونما اختلاف معناداری وجود دارد ( p≤0.05). همچنین مقایسه نتایج بین گروهی در متغیر امنتین1 و و نسفاتین1  حاکی از آن بود که بین تمام گروه های دریافت‌کننده مداخله در مرحله پس‌آزمون با گروه دارونما اختلاف معنی دار بود (0.0001 =p). اگرچه تمرین ورزشی فوائدی در بهبود افراد دیابتی دارد، اما با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مکمل دهی عصاره سرگل زعفران می تواند منجر به افزایش بیشتر امنتین1 و نسفاتین1 شود.

The Effect of Aerobic Exercise and Oral Consumption of Iranian Saffron Flower on Nesfatin1 and Omentin1 in Obese Women with Type 2 Diabetes

The aim of this study was to investigate the effect of aerobic exercise and oral consumption of Iranian saffron flower on Nesfatin1 and Omentin1 in obese women with type 2 diabetes. Fortyfour people from the research community were randomly selected and divided into four groups (11 people in each group) 1. supplement + exercise, 2. exercise + placebo, 3. placebo and 4. supplement. The training protocol in the first session included 20 minutes of activity with an intensity of 40 to 45% of the maximum heart rate, increased by 5 minutes every week for 9 weeks and 5% of the intensity of activity every two weeks. Due to the lack of regular physical activity and low physical fitness of these people, aerobic exercise started with a heart rate of 4045% of the maximum heart rate and the intensity and duration of exercise increased gradually and continuously every week. The placebo and saffron supplement groups were asked not to exercise during this period. The amount of 200 mg of powdered saffron flower in capsules of the same color and shape with placebo capsules containing 200 mg of wheat flour was prepared. The results within the group indicated a significant difference between the pretest and posttest of omentin1 and nesfatin1 in all groups except the placebo group (P≤0.05). Besides, the comparison of the results between groups in the variables of omentin1 and nesfatin1 showed a significant difference between all groups receiving the intervention in the posttest phase with the placebo group (P=0.0001). Although exercise has benefits in improving diabetics, but according to the results of the present study, supplementation with saffron extract can lead to a further increase in omentin1 and nesfatin1.