نقد کهنالگویی سفرِ قهرمان در داستان هفت خان اسفندیار بر اساس نظریّه ژوزف کمپبل
|
|
|
|
|
نویسنده
|
عبداله زاده برزو راحله ,ریحانی محمد
|
منبع
|
پژوهشنامه ادب حماسي - 1396 - دوره : 13 - شماره : 1 - صفحه:71 -88
|
چکیده
|
موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّه فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّه تک اسطوره ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحله اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت تشکیل شده است. در این مقاله، سفر اسفندیار در هفت خان با این الگو و مراحل خردتر آن سنجیده و نشان داده شده است. خودآگاهِ ایرانی در هیات اسفندیار، در پی توران که ناخودآگاهِ اوست، به آن سرزمین سفر می کند. اسفندیار که نمادی از کهن الگوی قهرمان است، می کوشد تا با ناخودآگاهِ درون بوحدت برسد. او به یاری پیرِ فرزانه و امدادهای غیبی، نخست در هفت وادی، سایه را با خود هم راه می کند و سپس با ورود به آستانِ تشرّف و غلبه بر نفسِ امّاره، با سه آنیمای درون بوحدت می رسد و با برکتی که از این سفر بدست می آورد، به سویِ جامعه خویش بازمی گردد تا با در دست گرفتنِ قدرتِ وعده داده شده از سویِخودآگاه، به اصلاح و تحوّل جامعه بپردازد. این که اسفندیار بعدها به رویارویی با رستم برمی خیزد و قدم در راه بی بازگشت می گذارد، بیان گر این واقعیّت است که در سفر مثالیش نتوانسته با ناخودآگاه بِیگانگی برسد. بی بهرگیِ او از فرایند فردیّت و سیر ناقص او در روندِ کمال، موجب می شود تا بر تخت شاهی ننشیند و در نیمه راه زندگی، جان بسپارد.
|
کلیدواژه
|
کهنالگو، سفر، هفت خان، اسفندیار، کمپبل
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیروان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
reihani.mohammad@yahoo.com
|
|
|
|
|