|
|
تحلیل استعارههای هستی شناختی در «حماسه آرش» مهرداد اوستا، بر اساس الگوی لیکاف و جانسون
|
|
|
|
|
نویسنده
|
شاه صنم فرشته ,خواجه ایم احمد ,رحیمی ابوالقاسم ,دلبری حسن
|
منبع
|
پژوهشنامه ادب حماسي - 1402 - دوره : 19 - شماره : 1 - صفحه:199 -230
|
چکیده
|
یکی از دستاوردهای زبان شناسی شناختی، کشف این حقیقت است که زبانها برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی از استعارههای مفهومی بهره میبرند. براساس دیدگاه لیکاف و جانسون (2003م) استعارۀ مفهومی، با استفاده از حوزۀ مبدا که حوزهای ملموس است، به توضیح و تبیین حوزۀ مقصد، که مفهومی انتزاعی و غیرملموس است، میپردازد.استعارههای مفهومی به سه دستهی هستیشناختی، جهتی و ساختاری تقسیم شده و استعارههای هستیشناختی در سه زیرشاخۀ ظرف، شیء/ ماده، شخصیت (تشخیص) جای میگیرند. منظومۀ بلند حماسۀ آرش یکی از آثار ارزشمند مهرداد اوستاست که با توجّه به مضمون حماسی خود، بسیاری از مفاهیم انتزاعی را با یاری گرفتن از استعارههای مفهومی بیان کرده است. هدف این پژوهش بررسی استعارههای هستیشناختی در این اثر حماسی، با شیوۀ توصیفی- تحلیلی است. نگارندگان در پی پاسخ به این پرسش که استعارههای هستیشناختی در حماسۀ آرش چگونه به کار رفته و چه مفاهیمی از طریق این استعاره ملموس شدهاند، به این نتیجه دست یافتهاند که شاعر در پی بیان آه و حسرت خود از روزگار نابسامانی که از جنگ بین ایران و توران، به وجود آمده، حوزههای مقصدی همچون روزگار، زمانه، حسرت، هراس، بلا و... را با حوزههای مبدا ظرف، اشیاء و اشخاص مفهومسازی نموده است. از آن جهت که ذات حماسه با پویایی و تحرّک همراه است، بیشترین مفهومسازی با حوزۀ مبدا شخصیت (که به مفاهیم انتزاعی، جان و حرکت میبخشد) صورت گرفته است.
|
کلیدواژه
|
استعاره مفهومی، هستی شناختی، شخصیت (تشخیص)، مهرداد اوستا، حماسه آرش
|
آدرس
|
دانشگاه حکیم سبزواری, ایران, دانشگاه حکیم سبزواری, ایران, دانشگاه حکیم سبزواری, ایران, دانشگاه حکیم سبزواری, ایران
|
پست الکترونیکی
|
h.delbari@hsu.ac.ir
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|