تحلیل شخصیتپردازی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ زندگیِ اصیلِ مارتین هایدگر
|
|
|
|
|
نویسنده
|
قریشی آریا
|
منبع
|
پژوهشنامه ادب حماسي - 1400 - دوره : 17 - شماره : 1 - صفحه:225 -249
|
چکیده
|
یکی از مهمترین علل تاثیرگذاری داستان رستم و اسفندیار، شیوۀ تقابل دو شخصیت اصلی است. برخلاف اکثر نبردهای رُخداده در شاهنامه، رستم و اسفندیار تا پیش از جدال با یکدیگر همواره در یک جبهه قرار داشتند. بنابراین به نظر میرسد دیگر نه با خیر و شرّ متعارف روبهروییم و نه با سوءتفاهمی از آن دست که در داستان رستم و سهراب اتفاق افتاد. به همین دلیل، ویژگیهایی که این دو شخصیت را رودرروی هم قرار داده، از اهمیتی ویژه برخوردار میشود بهطوریکه تحلیل تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ رستم و اسفندیار، یکی از راههای کشف علل تاثیرگذاری این داستان به شمار میرود. برای رسیدن به این هدف، پیش از هر چیز نیاز است که با پیدا کردن معیاری مناسب، راهی برای طبقهبندیِ ویژگیهای رفتاریِ دو شخصیت اصلیِ این داستان به دست بیاوریم. در پژوهشِ پیشِ رو، کوشش شده تا بر اساس آرایی که مارتین هایدگر در مورد ریشههای شکلگیری «زندگی اصیل» و تفاوتهای آن با «زندگی غیر اصیل» مطرح کرده، تفاوتهای بنیادینِ دو شخصیتِ اصلی داستان رستم و اسفندیار بررسی شده و نقش این تفاوتها در مسیر حرکت داستان و به سرانجام رساندنِ آن موردتوجه قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که تحلیل شخصیتپردازی در داستانِ رستم و اسفندیار بر اساس نظریۀ هایدگر، نهتنها میتواند ما را به درکی روشنتر از ریشههای اختلاف میان این دو شخصیت برساند؛ بلکه برخی از رفتارهای بهظاهر متعارضِ اسفندیار را هم توجیه کند.
|
کلیدواژه
|
رستم و اسفندیار، شاهنامۀ فردوسی، مارتین هایدگر، دازاین، زندگی اصیل
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, گروه هنرهای نمایشی و موسیقی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
ariaghoreishi@ut.ac.ir
|
|
|
|
|