فنون ادبی از دریچه زبانشناسی: تحلیلی نشانه شناختی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
بهرامی فاطمه
|
منبع
|
مطالعات زباني و بلاغي - 1397 - دوره : 9 - شماره : 17 - صفحه:55 -84
|
چکیده
|
نوشته حاضر به بررسی برخی صنایع ادبی در ادبیات منظوم از دیدگاه زبانشناختی و در چارچوب نگرش نشانهشناختی سوسور (1916) میپردازد و قصد پاسخگویی به دو پرسش زیر دارد:1. چه جنبههایی از آراء نشانهشناختی سوسور در تبیین فنون ادبی جناس، ایهام، مراعاتالنظیر و واجآرایی کارآمد است؟2. چرا ترجمه متون ادبی حظ نشانهشناختی اثر را زایل میکند؟بررسی شواهد ادبی نشان میدهد بعد هنرآفرینی در صنایع موردبحث، تابع همنشینی نشانهها در محور زنجیری و تعامل همزمان آنها با محور متداعی است، بهنحوی که روابط متنوع بالقوۀ میان نشانهها به فعلیت درآید. این روابط بهواسطه شباهت میان دالها، شباهت میان مدلولها یا شباهت میان دال و مدلولها فعال میشود. اساس ایجاد شباهت میان اجزای نشانه، وجود روابط همنامی و چندمعنایی میان نشانهها بهویژه در جناس و ایهام است. در مواردی از جناس و واجآرایی نیز نحوه مجاورت نشانهها، موجب شکلگیری نوعی دال ثانویه شده، ذهن را به یک مدلول انگیخته پیوند میدهد. مراعاتالنظیر وقتی حاصل میشود که شباهت مدلولها در محور همنشینی، حوزه معنایی و نشانه دیگری را در محور غیابی زبان، تداعی کند. همچنین ترجمهناپذیری جنبههای هنری، بهدلیل ارزش نشانهها در نظام خاص هر زبان و بعد اجتماعی زبان است. روابط همنشینی و متداعی میان نشانهها، بر پایه ارزش خاص آنها در نظام زبان فارسی حاصل میشود و ادبیات با ایجاد شبکهای از روابط متداعی، جنبههای نهفته و غایب روابط میان نشانهها را به فعلیت میرساند.
|
کلیدواژه
|
ارزش نشانه، انگیختگی نشانه، فنون ادبی، محور متداعی، محور همنشینی
|
آدرس
|
دانشگاه شهید بهشتی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
f_bahrami@sbu.ac.ir
|
|
|
|
|