تحلیل ماهیت الزامات عدالت و نتایج آن در نظریه واقعگرایی و ناواقعگرایی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کریمی محمدتقی
|
منبع
|
معرفت سياسي - 1398 - دوره : 11 - شماره : 2 - صفحه:77 -92
|
چکیده
|
یکی از مباحث مهم در موضوعات حکمت عملی و بهطور خاص فلسفه سیاسی، بحث درباره چگونگی دستیابی به محتوای این دسته از دانشها و گزارههای مرتبط با موضوعات این بخش از دانشهاست. در دانش معرفتشناسی، بحث واقعنمایی یا غیرواقعنمایی گزارههای علوم بررسی میشود. نظریات مطرح در حوزه عدالت سیاسی را میتوان در این تقسیم مورد ارزیابی قرار داد و به قضاوت درباره درستی یا نادرستی آنها نشست. این مقاله تلاش دارد تا ضمن بررسی چگونگی دستیابی نظریههای عدالت مبتنی بر واقعگرایی و ناواقعگرایی و نتایج مترتب بر این دسته از نظریهها، به این نتیجه دست یابد که نظریه عدالتِ برآمده از واقعگرایی مورد قبول اندیشمندان اسلامی، علاوه بر توانایی پاسخ به نیازهای فردی و اجتماعی انسان و توانایی ساخت اجتماعی، از این ظرفیت برخوردار است که زندگی و ساخت اجتماعی و سیاسی انسان را در جهت نیل به کمال و سعادت واقعی رهنمون سازد. بر این اساس، حکومتهای استبدادی، حتی در شکل خوب آن که دغدغه اجرای عدالت در جامعه را داشته باشند و حتی بر فرض، نسبت به حکومتهای مردمسالار، امکان تحقق عدالت در بستر جامعه بیشتر فراهم باشد فاقد ارزش خواهد بود؛ چراکه تحقق عدالت در بستر جامعه زمانی ارزشمند است که همراه با مشارکت و خواست عمومی جامعه باشد. به این معنا، حکومت مردمسالار اسلامی مطلوبترین شکل حکومت از حیث سازگاری و بسترسازی تحقق عدالت در جامعه اسلامی است.
|
کلیدواژه
|
عدالت ,واقعگرایی ,ناواقعگرایی ,عقلانیت اسلامی
|
آدرس
|
موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mtkarimi56@gmail.com
|
|
|
|
|