|
|
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و شفقت درمانی بر مولفههای بهزیستی روانی (هیجانی، روانشناختی و اجتماعی)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
غیبی علیاکبر ,تاجری بیوک ,کوشکی شیرین ,صبحی قراملکی ناصر
|
منبع
|
روانشناسي اجتماعي - 1399 - دوره : 14 - شماره : 57 - صفحه:115 -125
|
چکیده
|
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و شفقت درمانی بر مولفههای بهزیستی روانی انجام شد. این مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش بیماران مرد مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن مالتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر بود که پس از بررسی ملاکهای ورود به مطالعه با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی ساده در سه گروه مساوی جایگزین شدند. گروههای آزمایش بهترتیب 8 جلسه 75 دقیقهای (هفتهای یک جلسه) با روشهای درمان پذیرش و تعهد و شفقت درمانی آموزش دیدند و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. دادهها با کمک پرسشنامه بهزیستی روانی جمعآوری و با روشهای تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرمافزار spss نسخه 19 تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که هر دو روش درمان باعث افزایش بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس شدند (05/0p <) و بین دو روش در بهبود بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی آنان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0p>). نتایج نشاندهنده اثربخشی هر دو روش در افزایش مولفههای بهزیستی روانی و عدم تفاوت معنادار بین آنها بود. بنابراین، استفاده از هر دو روش به درمانگران و متخصصان سلامت برای بهبود بهزیستی روانی توصیه میشود.یافتهها نشان داد که هر دو روش درمان باعث افزایش بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس شدند (05/0p <) و بین دو روش در بهبود بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی آنان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0p>). نتایج نشاندهنده اثربخشی هر دو روش در افزایش مولفههای بهزیستی روانی و عدم تفاوت معنادار بین آنها بود. بنابراین، استفاده از هر دو روش به درمانگران و متخصصان سلامت برای بهبود بهزیستی روانی توصیه میشود.
|
کلیدواژه
|
درمان پذیرش و تعهد، شفقت درمانی، بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی، بهزیستی اجتماعی
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد دبی, گروه روانشناسی, امارات, دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج, گروه روانشناسی, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی, واحد تهران مرکزی, گروه روانشناسی, ایران, دانشگاه علامه طباطبایی, دانشکده تربیت بدنی, گروه روانشناسی ورزش, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sobigharamaleki@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
comparison the effectiveness of acceptance and commitment therapy and compassion therapy on components of subjective well-being (emotional, psychological and social)
|
|
|
Authors
|
gheibee aliakbar ,tajeri biuok ,kooshki shirin ,sobhi gharamaleki naser
|
Abstract
|
the present research aimed to comparison the effectiveness of acceptance and commitment therapy and compassion therapy on components of subjective well-being. this study was semi-experimental with pretest and posttest design with control group. the research population was men patient with multiple sclerosis of member of multiple sclerosis association of tehran city in 2019year. the research sample was 45 people who after reviewing the criteria for entering to study were selected by purposive sampling method and by simple randomly method replaced into three equal groups. the experimental groups were trained 8 sessions of 75minute (one session per week) with the methods of acceptance and commitment therapy and compassion therapy, respectively and the control group was placed on the waiting list for training. data were collected with using the subjective well-being questionnaire and analyzed by methods of multivariate analysis of covariance and post hoc bonferroni test in spss version 19 software. the findings showed that both methods of acceptance and commitment therapy and compassion therapy led to increase emotional, psychological and social well-being in patient with multiple sclerosis (p < 0.05) and between both methods there was no significant difference in improving their emotional, psychological and social well-being (p>0.05). the results indicated the effectiveness of both methods in increasing the components of subjective well-being and no significant difference between them. therefore, the use of both methods for improving subjective well-being is suggested to therapists and health experts.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|