>
Fa   |   Ar   |   En
   مقایسۀ «شرور» در شاهنامه و مثنوی  
   
نویسنده محرمی رامین ,پورالخاص شکرالله ,شریفی شهلا
منبع پژوهشنامه ادبيات تعليمي - 1395 - دوره : 8 - شماره : 31 - صفحه:81 -108
چکیده    نسبت دادن خلق شرور به خدای سبحان، به توحید ذاتی و صفاتی که خدا را مبرّا از صدور هر آلودگی می داند، لطمه می زند و جدا کردن خالق خیر و شر، به معنی اعتقاد به دو آفریننده و فاصله گرفتن از توحید افعالی است. چنان که از قرائن برمی آید؛ فردوسی و مولانا برای حلّ این معمّا از دو زاویه به شرور نگاه می کنند: زاویه نخست کلّی نگر است و نسبت شر را با خدا بر اساس رابطه خالق و مخلوق بررسی می کند. از این زاویه به اعتقاد فردوسی هر موجودی بنا بر حکمتی آفریده شده و صدور شر از خیر مطلق، عقلاً محال است. مولوی برای اثبات این حقیقت، به قدرت و لطف الهی استناد می کند و خدایی را که قادر بر خلق شر نباشد؛ ناقص می داند. به عقیده وی خدا به دلیل لطف، جهان را خلق و شر را معدوم کرده است. از زاویه دوم نسبت موجودات با یکدیگر سنجیده می شود و نوع نگاه و شناخت انسان، خیر و شر آفریده ها را مشخّص می کند؛ به عبارت دیگر خیر و شر امری نسبی است و در کلّ جهان شری وجود حقیقی ندارد. این نگاه محصول اندیشه ای است که برای «وجود» اصالت قائل می شود و تصوّر جهانی برتر از جهان موجود را محال می داند. هدف تحقیق حاضر، ذکر مصداق هایی از شاهنامه و مثنوی است که ثابت می کند، فردوسی و مولانا از اصل توحید برای تفسیر وجود شر نسبی عدول نکرده اند. فردوسی با نگرش حکیمانه وجود شر ذاتی را عقلاً محال می داند و مولانا با دیدگاه عارفانه و استناد به قدرت و لطف الهی همین حقیقت را بازگو می کند.
کلیدواژه توحید، انسان، خیر، شر، موجودات
آدرس دانشگاه محقق اردبیلی, ایران, دانشگاه محقق اردبیلی, ایران, دانشگاه محقق اردبیلی, ایران
پست الکترونیکی sharifi718@yahoo.com
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved