بررسی خاستگاه ادبیات تعلیمی منظوم و سیر تطور و تحول آن در ایران
|
|
|
|
|
نویسنده
|
یلمه ها احمدرضا
|
منبع
|
پژوهشنامه ادبيات تعليمي - 1395 - دوره : 8 - شماره : 29 - صفحه:61 -90
|
چکیده
|
ادبیات شاخصههای محتوایی و صوری خاصی دارد. ادبیات تعلیمی نیز از این قاعده مستثنی نیست و از شاخصههای برجسته آن آموزش نکات اخلاقی و تربیتی به شیوه پند و اندرز است که در دایره اهداف رشد و تعالی انسان، خود یکی از حوزههای اخلاقی و تربیتی مهم و وسیع به شمار میآید. از سوی دیگر درونمایههای تعلیمی و اخلاقی چنان با انواع شعر و ادب فارسی درآمیخته است که هیچ یک از انواع ادبی را نمیتوان یافت که از این درونمایهها جدا باشد؛ آنچه ادبیات تعلیمی را شکل میدهد، قصد و نیت صاحب اثر از تعلیم و آموزش است بنابراین قلمرو پژوهش حاضر برخی از برجستهترین آثار ادبیات تعلیمی منظوم و خاستگاه تعلیمی آنهاست. بر این اساس مطالعه تاریخ ادبیات دوره شاعر، نوشتهها و سرودههای او ثابت کرد ادب تعلیمی خاستگاهی دوگانه دارد: مهمتر از همه من فردی شاعر است که اگر رشد یافته باشد و به من اجتماعی و گاه متعالیتر ارتقا یافته باشد، در رد گفتمانهای منفی یا اثبات گفتمان مثبت جامعه به پند و اندرز میپردازد. دوم گفتمانهای غالب جامعه است که بر شاعر و شعر او تاثیر مستقیم دارد بنابراین ادب تعلیمی پیش از اسلام بازتاب حکومت استبدادی و نظام سلسلهمراتبی حاکم بر جامعه ایرانی است که روحیاتی چون ترس و ارتباط یکطرفه و تکگویانه را ترتیب داده است و چون هنرمند در تعالی منِ فردی خود تلاش نکرده، همسو با گفتمان غالب جامعه آن روزگار که استیلای نظام طبقاتی است، حرکت کرده است. بعد از اسلام به ویژه در سنایی و شاعران بعد از او شاعر در رد گفتمان غالب جامعه در گونه ادب تعلیمی سخن گفته است که نشانه رشد یافتن منِ شاعر است.
|
کلیدواژه
|
ادبیات فارسی، تعلیم و تربیت، سیر تحول ادبیات تعلیمی، منِ شاعر، گفتمانهای غالب اجتماع
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان, ایران
|
پست الکترونیکی
|
ayalameha@gmail.com
|
|
|
|
|