معنای زندگی از نگاه ناصرخسرو با تکیه بر ایماژهای هستی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
موسوی جروکانی حامد
|
منبع
|
پژوهشنامه ادبيات تعليمي - 1402 - دوره : 15 - شماره : 58 - صفحه:35 -56
|
چکیده
|
مسئله معنای زندگی ازجمله دغدغههای انسان معاصر است که بیشتر محل توجه فلاسفه و روانشناسان قرار گرفته است. مطالعه افکار حکیمان گذشته در این زمینه، پیامهای مهمی را برای انسانِ معاصرِ گرفتارِ هیاهویِ هستی درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش، تحلیل معنای زندگی از منظر ناصرخسرو قُبادیانی است. نوع نگاه آدمی به هستی میتواند نگرش وی را به زندگی آشکار کند؛ به همین سبب ایماژهای هستی در قصاید وی، شمارش و تحلیل شد. این نوع بررسی نشان داد که اصلیترین ایماژ ناصرخسرو از هستی مادر و زن است. زن یا مادر دارای دو خصلت ظرفیت یا پذیرش و باردهی یا بَردهی است. البته تصاویر دیگری در قصاید وی وجود دارد که بهنوعی با این کلانایماژ پیوند مییابند. این ایماژها هرچند دربردارنده نگاه منفی نسبتبه هستی و دنیا هستند، تحلیل و مقایسه آنها با کلانتصویر هستی (مادر و زن) نشان داد که ناصرخسرو زندگی و هستی را ناپسند نمیداند؛ بلکه زیستن را امری ارزشمند تلقی میکند؛ زیرا تنها فرصتی است که در اختیار آدمی قرار گرفته است؛ اما این ارزش، ابزاری است، نه ذاتی؛ یعنی این زندگی ابزاری برای دستیافتن به زندگی دیگر است. از خلال این تصویر کلان، نقش یا کارکرد آدمی در هستی نیز تبیین میشود. نقش انسان در ارتباط با مادر، فرزند است و در ارتباط با زن میتواند شوهر باشد که در هر دو صورت، باید ضمن بهرهمندی از مواهب هستی، مراقب دلبسته و شیفتهنشدن بود. شیوه پژوهش در این اثر، تحلیل محتواست.
|
کلیدواژه
|
ناصرخسرو، معنای زندگی، ایماژهای زندگی، مادر زن، ارزش ابزاری
|
آدرس
|
دانشگاه پیام نور مرکز تهران, گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
h.mousavi.jervekani@isfpnu.ac.ir
|
|
|
|
|