مظاهر انحطاط اخلاقی پادشاهان در شاهنامۀ فردوسی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
آسمند جونقانی علی
|
منبع
|
پژوهشنامه ادبيات تعليمي - 1399 - دوره : 12 - شماره : 48 - صفحه:1 -28
|
چکیده
|
یکی از محوریترین پایههای تفکر فردوسی در کنار حماسه، تعلیم است؛ چنانکه میتوان شاهنامه را کتاب تعلیم و اخلاقورزی ارباب سلوکِ ملوک خواند. بدیها و نیکیها در محتوای شعر این شاعر، نمود ویژهای دارد. بهجرئت میتوان یکی از اهداف حماسۀ فردوسی را بیان راستی و ناراستی و زشتی و پلیدی و خوبی و بدی دانست. بررسی ابعاد مختلف شاهنامه از جمله فضای اعتراضی، انتقادی و اندرزی در برابر رفتار پادشاهان، سبب شناخت بیشتر محتوای این اثر میشود. این جستار سعی دارد با مطالعۀ کتابخانهای، مظاهر رذایل اخلاقی و ناهنجاریهای معمول در رفتار پادشاهان را بهصورت توصیفیتحلیلی بررسی کند. از نتایج این پژوهش آن است که در دورههای مختلف، برخی پادشاهان دچار انحطاط اخلاقی شده و این رذایل اخلاقی به شکلهای مختلف از جمله غرور، نامردمی، زیادهخواهی، جاهطلبی، خشم، شهوت، ناپاکدینی، بدگمانی، استبداد رای، دروغگویی، قتل، تهدید و ارعاب، پادشاهکشی و دهها خصلت زشت دیگر، در رفتار آنان جلوهگر شده است. نتیجۀ این ناراستیها عواقب وخیمی همچون ناخشنودی، فقر و فلاکت، از بین رفتن برکت، بدنامی، نابودی مُلک، ویرانی و شورش عمومی برای جامعه در پی داشته و در نهایت به سقوط حکومت منجر شده است. این رفتارها که از متن داستانهای شاهنامه استخراج شده، فضای اعتراضی انتقادی را در شاهنامه حاکم ساخته و با اندرزها و پندها در پایان داستانها باعث زیرساخت تعلیمی شده است.
|
کلیدواژه
|
شاهنامۀ فردوسی، ادبیات تعلیمی، انحطاط اخلاقی، پادشاهان
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اسلامشهر, گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران
|
پست الکترونیکی
|
aliasmand@yahoo.com
|
|
|
|
|