مدرنیته و نظریه روابط بینالملل
|
|
|
|
|
نویسنده
|
قنبرلو عبدالله
|
منبع
|
روابط خارجي - 1391 - دوره : 4 - شماره : 2 - صفحه:241 -268
|
چکیده
|
روابط بینالملل در مقام یک رشته دانشگاهی که در سده بیستم، ظهور و توسعه یافته، غالباً در پی پاسخ به سوالها و رسیدگی به دغدغههایی بوده که ریشه در تفکر و حیات مدرن بشر دارند. چیستی ریشههای جنگ و ناامنی بینالمللی و چگونگی برقراری صلح و امنیت بینالمللی، مهمترین سوالهایی هستند که جریان اصلی و مسلط نظریههای روابط بینالملل در پی پاسخ به آنها بوده است. عقلانیت فایدهگرایانه و گرایش به روشهای علمی ـ اثباتی از ویژگیهای کلیدی نظریههای جریان اصلی هستند؛ ویژگیهایی که عمیقاً ریشه در مدرنیته دارند؛ ازاینرو، مفروضات مدرنیته در شکلگیری و قوامیابی تیوری روابط بینالملل نقشی بسیار تعیینکننده دارند. در دهههای اخیر، طیف گستردهای از محققان روابط بینالملل این رویکرد غالب در نظریه روابط بینالملل را به چالش کشیدهاند؛ درحالیکه برخی شامل پستمدرنها به نسبیگرایی محض کشیده شدهاند، گروه دیگری شامل هواداران نظریه انتقادی برآنند که میتوان با بازبینی مدرنیته، قرایت اخلاقیتر و انسانیتری از آن ارایه داد و نظریه روابط بینالملل را از عقلانیت فایدهگرایانه و ابزاری به سمت عقلانیت اخلاقگرایانه و عدالتخواهانه سوق داد.
|
کلیدواژه
|
مدرنیته ,فایده گرایی ,علم گرایی ,پوزیتیویسم
|
آدرس
|
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی, ایران
|
|
|
|
|
|
|