پراگماتیسم و فلسفه تحلیلی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
حسامی فر عبدالرزاق
|
منبع
|
تاملات فلسفي - 1395 - دوره : 6 - شماره : 17 - صفحه:187 -217
|
چکیده
|
پراگماتیسم در طبقه بندی فلسفۀ معاصر به دو سنت تحلیلی و قاره ای، جایگاه بینابینی دارد و البته قرابت آن به فلسفۀ تحلیلی بیشتر است. پیوند میان پراگماتیسم و فلسفۀ تحلیلی را در نیمۀ نخست قرن بیستم می توان در تاثیری ملاحظه کرد که اندیشۀ پدیدآورندگان این سنت، به ویژه ویلیام جیمز، بر فیلسوفان تحلیلی، به ویژه ویتگنشتاین، گذاشته است؛ چنانکه می توان مشابهتهایی میان سخنان جیمز و بخشی از نظریات ویتگنشتاین، مثل نظریۀ مشابهت خانوادگی، مشاهده کرد. تاثیر و تاثر میان این دو سنت فلسفی در نیمۀ دوم قرن بیستم چندان گسترش یافته است که فیلسوفان برجستۀ سنت تحلیلی در این دوره پراگماتیست هایی چون کواین، کریپکی، پاتنام، رورتی و سلارز بودند و از این رو مفهوم پراگماتیسم تحلیلی مطرح شد. در این مقاله ابتدا دربارۀ نسبت میان اندیشههای ویلیام جیمز و ویتگنشتاین بحث می شود و پس از آن نسبت میان پراگماتیسم و فلسفۀ تحلیلی در نیمۀ دوم قرن بیستم در پرتو بررسی اندیشههای رورتی و سلارز کاویده میشود.
|
کلیدواژه
|
فلسفۀ تحلیلی پراگماتیسم، ویلیام جیمز، ویتگنشتاین، ریچارد رورتی، ویلفرد سلارز
|
آدرس
|
دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره), ایران
|
پست الکترونیکی
|
ahesamifar@yahoo.com
|
|
|
|
|