نسبت هنر با زندگی در تفکّر هیدگر: هنر به مثابه راه نجات
|
|
|
|
|
نویسنده
|
کرمی محسن ,وکیلی عاطفه
|
منبع
|
تاملات فلسفي - 1402 - دوره : 13 - شماره : 30 - صفحه:419 -447
|
چکیده
|
نسبت هنر با زندگی همواره از مهمّترین مسائل مورد توجّه فیلسوفان هنر بوده است. مارتین هیدگر از فیلسوفان بزرگی است که هنر در اندیشهاش نقشی محوری به عهده دارد و، بنابراین، در جستار حاضر به کاوش در باب نسبت هنر با زندگی در اندیشه او پرداختیم و کوشیدیم با استفاده از تحلیل فلسفی، هرمنوتیک و تحلیل گفتمان دریابیم که هیدگر قائل به چه نسبتی میان هنر و زندگی بوده است.باری، هیدگر هنر را به مقام راه نجات آدمی آدمی برمیکشد و معتقد است که هنر میتواند در مواجهه ما با مسائل وجودیمان کمککار ما باشد. و به گمان او، البتّه، این نجاتبخشی تنها از عهده هنر بزرگ برمیآید، هنری که بتواند از پس وظایفی در قبال زندگی بشر بربیاید.کار دوم این جستار کشف و احصاء این وظایف از دل فلسفه هنر هیدگر بود. به نظر میرسد که هنر این وظایف را در قبال زندگی بشر دارد: برگشودن عالم، تقدیس آن، فهم چگونه زیستن، آفریدن قوم، آزادی، بیرون کشیدن از روزمرّگی، ایجاد تفاوت وجودشناسانه، و زایش عالم معنادار از دل یک زمینه بیمعنا و رازآمیز.و در نهایت، کار سومی که بدان پرداختیم این بود که، از نظر هیدگر، هنر چگونه و از چه راههایی میتواند این وظایف را به انجام برساند و، به تعبیری، آدمی را نجات دهد. بر طبق آراء او، هنر از طریق موضوع قراردادن، تکرار، نشان دادن وجه دیگر امور، فراهم آوردن تجربه شورمندی، پرداختن به جزئیّات، نشان دادن خطوط ساده و اساسی عالم، و فاصله گرفتن از امور میتواند از عهده وظایف پیشگفته بربیاید. در نهایت، کار چهارم ما این است که به ارزیابی نقاط قوّت و ضعف دیدگاه های هیدگر در نسبت میان هنر با زندگی پرداخته و نشان داده ایم که رویکرد او در این باب، به رغم محاسنی که دارد، دارای نقاط ابهام و مساله انگیزی نیز هست؛ از جمله، عدم ارائۀ تعریفی از هنر به معنای عام آن در برابر هنر بزرگ؛ نخبه گرایی در عالم هنر و عدم توضیح روشن در خصوص مفاهیم مهمی چون مرئی ساختن وجه دیگر موجودات و بنا نهادن امر مقدس و فهم چگونه زیستن.
|
کلیدواژه
|
حقیقت، سکنی گزیدن، معنای زندگی، وجود، هنر بزرگ، عالم
|
آدرس
|
دانشگاه صدا و سیما, ایران, دانشگاه سوره, ایران
|
پست الکترونیکی
|
ativ1366@gmail.com
|
|
|
|
|