|
|
بازخوانی مساله مواجهه با مرگ در نگاه اپیکوریان در عصر مدرن
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مزاری امیررضا
|
منبع
|
تاملات فلسفي - 1400 - دوره : 11 - شماره : 27 - صفحه:387 -409
|
چکیده
|
یکی از مهمترین مسائل فلسفی که همیشه همراه انسان بوده، مواجهۀ انسان با مرگ است. سنتهای مهم فلسفی، همواره بهطور جدی به این موضوع مهم پرداختهاند و تلاش کرده اند تا مرگ را بهعنوان جدیترین دغدغۀ انسان، مورد تحلیل قرار دهند. اپیکوریان، بهعنوان یکی از مهمترین سنتهای فلسفی باستان، در صددند تا آموزههای خود در مسالۀ مرگ را با اتکا به خرد انسانی حل کنند. در عین حال مرگ از دوران سنگ تا عصر مدرن، دچار دگردیسی در بافت اجتماعی شده است؛ بهطوری که در عصر مدرن، ترس از مرگ بهعنوان جدیترین مسالۀ مورد توجه فیلسوفان و روان شناسان قرار گرفته است. بهویژه تغییر مفهوم مرگ که بهنوعی در عصر مدرن کاملاً شرمآور تلقی میشود. در حالی که پیش از دوران مدرن، مرگ بهعنوان یک سفر این جهانی یا آن جهانی تلقی میشد اما اکنون به یک معضل اجتماعی با عارضههای بیشمار تبدیل شده است. در مقالۀ حاضر، سعی شده است که نشان داده شود چگونه آموزههای اپیکوریان را میتوان در عصر مدرن بازخوانی کرد. این بازخوانی، بر این فرض استوار است که استدلالدرمانی توان مواجهۀ مناسب با مرگ را در عصر مدرن دارا است.
|
کلیدواژه
|
اپیکوریان، استدلالدرمانی، عصر مدرن و مرگ
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mazari.amir@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
A New Reading of Epicurean`s View on Facing Death in the Modern World
|
|
|
Authors
|
|
Abstract
|
The purity of the ‘Pure Theory’ demands the separation of law from morality. Therefore, Kelsen tries to offer the ideal form of legal statements which are distinguishable from morality. In his traditional theory, with its substantial normativity, he sustains this independency by proposing the category of imputation as a conditional statement, as opposed to imperatives of morality. Here, norm addressees are authorities, not legal subjects. Nonetheless, the normativity of his positivism leads to deontic form of obligation which is univocal in both law and morality. It means that the basis of ‘ought’ in both fields is the rational necessitation which gives the basic norm – as a source of normativity of any legal system – a moral character. Kelsen was aware of the problem; hence his theory of empowerment. In the second theory, ‘ought’ has a meaning of competency to exercise power. Now, obligation is not more a firsthand concept in legal theory. Therefore, the ideal form of law is neither deontic nor imperative and norm addresses are authorities. Therefore, the form is the purest.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|