نگاهی به زیبایی شناختی عرفانی انتقادی در داستان پنجم مثنوی معنوی (بر اساس نظریۀ زیبایی شناختی انتقادی مکتب فرانکفورت)
|
|
|
|
|
نویسنده
|
غنی زاده ابوالفضل ,آریان حسین
|
منبع
|
عرفان اسلامي - 1395 - دوره : 12 - شماره : 48 - صفحه:93 -112
|
چکیده
|
مکتب فرانکفورت چشمۀ فلسفی- فکری است که به وسیلۀ روشنفکران آلمانی با رویکرد انتقادی اجتماعی در قرن بیستم بنا شد. نظریۀ زیباییشناختی انتقادی، مهمترین و اصلیترین جریان این چشمه به شمار میرود. طرفداران این نظریه برخلاف شیوۀ تسلیمی و تمکینی دو مکتب جامعهشناختی: الف- سنتی قدیم (مادام دواستال و هیپولیتتن) که فقط به انعکاس مسائل اجتماعی در ادبیات بسنده داشتند. ب- سنتی جدید (جورج کوماج و لوسین گلدمن) که از چارچوب منافع اجتماعی و ساختار واحد اجتماعی نتوانستند پا را فراتر بگذارند- اعتقاد به مبانی آگاهیبخشی، استقلال، انتقاد منطقی و انقلابی هنر دارند و اصالت یک اثر هنری را با این مبانی و بینش به وجود آمده از آن، ارزیابی میکنند.به اعتقاد نویسنده، این انتظارات هنری در ساختار فکری و مشرب عرفانی جلالالدین مولوی نیز جریان دارد. برای اثبات آن؛ در این نوشته ابتدا چهار مفهوم اصلی نظریۀ یادشده؛ از قبیل: جنبۀ انتقادی هنر یا اثر ادبی، منش ایدئولوژیک هنر (قوۀ سیاسی)، رویکرد انقلابی و ساختار استقلالی اثر هنری به اجمال گزارش شد و با تحلیل و بررسی تطبیقی داستان «شیرو نخجیران» مولوی با مفاهیم اصلی مکتب فرانکفورت، دانسته شد که در لایههای نهفتۀ سروده- بر خلاف رمز ظاهری داستان که افکار اغلب مثنوی پژوهان را به خود معطوف ساخته است- سبک عرفانی- انتقادی و انقلابی خاصّی به کار رفته است.
|
کلیدواژه
|
مولوی ,عرفان انتقادی و زیباییشناختی
|
آدرس
|
دانشگاه پیام نور, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان, گروه زبان و ادبیات فارسی, ایران
|
|
|
|
|
|
|