>
Fa   |   Ar   |   En
   اطواردل در مثنوی  
   
نویسنده افراسیاب پور علی اکبر ,فخرایی طهرانی نژاد میترا
منبع عرفان اسلامي - 1393 - دوره : 10 - شماره : 40 - صفحه:87 -110
چکیده    بی‌شک، مولوی بزرگترین شاعری است که سیر و سلوک باطنی را به سلک نظم درآورده؛ و شعر و تمثیل و حکایت را دست افزاری جهت بیانِ روشِ نیل به حقیقت، قرارداده است. کلید گشایش رمزهای مثنوی، دل در اطوار گوناگون است؛ در این پژوهش دل و اطوارِ آن در آثار برخی معاصران و اسلاف مولوی؛ و به تفصیل در مثنوی مولوی، طرح و بررسی می‌شود. در مثنوی هفت مفهوم برای اطوار دل یافت شد. سه طورِِصدر، قلب و شغاف که از رشّ نور بهره‌ای ندارند مربوط به جسم دل هستند؛ و مولوی جسم دل را در خور پایه دل نمی‌داند. نام قلب برای طورهای دیگر دل نیز به کار رفته؛ ولی طور دوم دل فقط با نام قلب مشخّص شده است. دل در اطوار فواد، حبَّه القلب، سویدا و مهجه القلب از رشِّ نور نصیبی دارد. جلال الدّین برای طور آخر دل نامی ذکر نکرده است؛ لکن معانیش در مثنوی وجود وتعابیر فراوانی به آن اشاره دارد.
کلیدواژه مولوی ,مثنوی ,اطوار دل ,صدر ,قلب ,شغاف ,فواد ,حبه القلب ,سویدا ,مهجه القلب
آدرس دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی, ایران, پژوهشگر آموزش و پرورش منطقه 4 تهران, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved