|
|
مقایسه انسانشناسی در اندیشه عزیزالدین نسفی با حکمت ایران باستان
|
|
|
|
|
نویسنده
|
سعیدی حسن ,قدیری صفر علی
|
منبع
|
عرفان اسلامي - 1396 - دوره : 14 - شماره : 54 - صفحه:13 -27
|
چکیده
|
انسانشناسی، یکی از مسائل اساسی در عرصه معارف بشری است. که مکاتب مختلف از زاویههای گوناگون به آن پرداختهاند. هدف این مقاله، که با روش تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانهای انجام میپذیرد آن است؛ که بهمقایسه آراء و اندیشههای عزیزالدین نسفی با زرتشت دراین مساله بپردازد. در فرآیند تحقیق با مراجعه و اتکا بر آثار نسفی و زرتشت به این مساله دست یافتهایمکه دو طرف مقایسه در مسائلی مانند پذیرش اینکه انسان موجودی مخلوق خداست دارای ابعادی وجودی مانند جان و روان و خرد و بعد فیزیکی است. آدمی موجودی است برخوردار از نیروی اراده و اختیار، خیر و یا شر نیزبه گزینش او باز میگردد و اینکه علم و عمل انسان است که سازنده حقیقت اوست. دارای ظرفیت وجودی ویژه است که موجودات دیگر آز آن بیبهرهاند و به دلیل همین ظرفیت وجودی است که نماینده و خلیفه الهی و یاور آفریدگار(به اصطلاح زرتشت) در جهان هستی میباشد. گل سر سبد خلقت و از همه برتر است و زمام اختیار و رهبری دیگر موجودات به وی سپرده شده است. از سویی دیگر به تفاوتهایی نیز دست یافتهایم که موجب تمایز دو نوع انسانشناسی میگردد مانند اینکه در اندیشه زرتشت، مسالهای به نام فطرت مطرح نشده است اما در اندیشه نسفی این مساله به خوبی نمود دارد. همچنین در این مساله که معرفت آدمی نسبت به مبدا هستی به چه میزان و چگونه میسر است؛آیا انسان میتواند نسبت به آفریننده، معرفت اکتناهی داشته باشد؟ نسفی به روشنی این نوع معرفت را نفی کرده است اما زرتشت ساکت است. در اندیشه وی چیزی به چشم نمیخورد. همچنین نسفی نگاهی شریعتمدارانه به حوزه رفتار آدمی دارد و پایبندی به شریعت را در مراحل سلوکی یک ضرورت میشمرد.
|
کلیدواژه
|
انسانشناسی ,نسفی ,حکمت ایران ,زرتشت ,عرفان.
|
آدرس
|
دانشگاه شهید بهشتی, ایران, دانشگاه شهید بهشتی, ایران
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|