ارزیابی نظریه روان کاوی فروید از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه
|
|
|
|
|
نویسنده
|
رضایی هفتادر حسن ,نصیریان صفر
|
منبع
|
تحقيقات علوم قرآن و حديث - 1396 - دوره : 14 - شماره : 3 - صفحه:81 -108
|
چکیده
|
نظریه روان کاوی فروید، یکی از نظریات مهم در قرن نوزدهم بوده که تاثیر شگرفی در تربیت داشته است. این نظریه از منظر روش، بر روش تجربه گرایی در غرب تکیه دارد و از منظر ماهوی، با مکتب مادی گرای اومانیسم هم سان است. نظریه پیش گفته دو رکن اساسی دارد؛ یکی ساختهای سه گانه ذهنی و دیگری حالات سه گانه روانی. به باور فروید، از میان ساخت های سه گانه ذهنی، نهاد برترین و بنیادی ترین ساخت است و منبع انرژی های غریزی جنسی به شمار می آید. وی ناخودآگاه را عامل اساسی در تربیت معرفی می کند. نظریه فروید از منظر معارف دینی به ویژه نهج البلاغه، در هر دو رکن پیش گفته، مخدوش است: نخست، روش تجربه گرایی انحصارگرا، روشی درست در شناخت انسان نیست. دوم، اومانیسم مکتبی انحرافی در شناخت انسان است که به ابعاد مترقی انسان توجهی ندارد. سوم، انسان دارای ساختهای سه گانه ذهنی نیست و صرفاً یک ساخت ذهنی دارد و چهارم، برخلاف نظر فروید، ضمیر ناخودآگاه بیشترین تاثیر را در رفتارهای انسان ندارد.
|
کلیدواژه
|
فروید، نظریه روان کاوی، ساخت های روانی، ضمیر ناخودآگاه، معارف وحیانی، نهج البلاغه
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, گروه علوم قرآن و حدیث, ایران, دانشگاه تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
s.nasirian@ut.ac.ir
|
|
|
|
|