|
|
بررسی رابطۀ گرایش به مدرنیته با سبک زندگی زنان جوان؛ مورد مطالعه: زنان جوان 15 تا 29 سالۀ شهر تبریز
|
|
|
|
|
نویسنده
|
سفیری خدیجه ,جبارنژاد سمیرا ,حاتمی علی
|
منبع
|
برنامه ريزي رفاه و توسعه اجتماعي - 1394 - دوره : 6 - شماره : 24 - صفحه:1 -45
|
چکیده
|
هدف اصلی این مطالعه، تعیین رابطۀ بین گرایش به مدرنیته در زنان جوان شهر تبریز و سبک زندگی آنها است. در این پژوهش پس از بررسی نظریات و مطالعات این حوزه، برای تبیین رابطۀ بین مدرنیته با سبک زندگی از دیدگاه گیدنز استفاده شده است. داده ها از طریق پرسشنامه ساختاریافته برای 385 نفر از زنان جوان که با روش نمونهگیری تصادفی مرحلهای انتخاب شدند، گردآوری شده است. یافتهها نشان میدهد اگرچه حدود 47 درصد زنان گرایش کمی به مدرنیته داشتهاند ولی 53 درصد آنان گرایش متوسط به بالایی به این مقوله دارند. تجزیه و تحلیل آزمون فرضیات نیز به دو روش دومتغیره و چندمتغیره صورت گرفت و نتایج زیر حاصل شده است. در تجزیه و تحلیل چندمتغیره، متغیرهای اعتماد، جهتگیری علمی، ریسکپذیری ، پایگاه اجتماعی اقتصادی، پیشرفتگرایی، تحصیلات، وضعیت تاهل و جهتگیری عامگرا، 52 درصد از تغییرات متغیر مصرف فرهنگی؛ متغیرهای وضعیت تاهل، اعتماد، ریسکپذیری، پیشرفتگرایی، تحصیلات، 21 درصد از تغییرات متغیر اوقات فراغت؛ متغیرهای اعتماد، جهتگیری علمی، وضعیت تاهل، انگیزۀ پیشرفت، 54 درصد از تغییرات متغیر مدیریت و متغیرهای پایگاه اجتماعی اقتصادی، تحصیلات، عامگرایی، اعتماد، جهتگیری علمی 40 درصد از تغییرات متغیر مصرف اقتصادی را تبیین میکنند. بر همین اساس نتایج این پژوهش نشان میدهد که حدود 53 درصد از زنان به مدرنیته گرایش متوسط به بالا دارند که این درصد نشان دهندۀ وضعیت در حال گذار ایرانی از سنت به مدرنیته است. همچنین در بین این زنان دارای گرایش به مدرنیته نیز، هرگاه میزان نوگرایی بالاتری مشاهده شد، به این معنا که این متغیر بهعنوان مجموعهای از ذخائر ارزشمند مانند ریسکپذیری، جهتگیری علمی، پیشرفتگرایی، عامگرایی (ابعاد مدرنیته) در جنبههای مختلف زندگی اجتماعی برای زنان وجود داشته باشد، موید آن بوده که زنان سبکهای زندگی متفاوتتری را تجربه خواهند کرد.
|
کلیدواژه
|
مدرنیته، سبک زندگی، اوقات فراغت، مدیریت بدن، مصرف، اعتماد، جهتگیری علمی، ریسکپذیری، جهتگیری عامگرا، پیشرفتگرایی
|
آدرس
|
دانشگاه الزهرا, ایران, وزارت علوم، تحقیقات و فناوری, ایران, جهاد دانشگاهی, پژوهشکدۀ فرهنگ، هنر و معماری, ایران
|
پست الکترونیکی
|
alihatami80@gmail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
A Study of the Amount of Conflict between Work and Family Roles among Women (Police and Teacher) and Factors Affecting It
|
|
|
Authors
|
s k ,g s ,h a
|
Abstract
|
The present study examines the relationship between work and family role expectations and the conflicts between work and family domains. It studies the relationship between these conflicts, as dependent variables, and the independent variables of work control, family involvement, social support for work and its dimensions and the social support of family. The study assumes that high expectations of work role and control in the workplace are associated with workfamily conflict and also with family role expectations and family members’ low involvement in familywork conflict. It is also thought that social support for work, by reducing control of work, and family support by increasing family involvement, decrease workfamily conflicts among women. The population of this study includes all married women employed in the organizations of education and police force of Kermanshah, including 115 (56 policewomen and 59 female teachers). The results showed that high expectations of work role, workfamily conflict and family expectations create familywork conflict, and these conflicts are more common in female police officers than female teachers. Control of work was associated with work and family conflict, while there was no relationship between workfamily conflict and family involvement. Also, there was a significant relationship between social support for work and control of work, on the one hand, and between family social support and family conflict, on the other hand.
|
Keywords
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|