|
|
نقش برگسون در جنبش پدیدارشناسی براساس تفسیر هایدگر
|
|
|
|
|
نویسنده
|
ملکوتی حسین ,عبدالکریمی بیژن ,مرادخانی علی
|
منبع
|
متافيزيك - 1402 - دوره : 15 - شماره : 2 - صفحه:83 -97
|
چکیده
|
پدیدارشناسی یکی از مهمترین جریانهای فلسفۀ معاصر است که اگرچه هوسرل بنیانگذار آن محسوب میشود، ریشههای شکلگیری آن در آثار فلاسفهای همچون دکارت، کانت و برگسون یافت میشود. هایدگر پدیدارشناسی را از استاد خود آموخت و آن را بهعنوان روشی برای فهم وجود به کار برد. پدیدارشناسی در هایدگر از شکل سادۀ هوسرلی بهروشی کارآمد برای فهم حقیقت تبدیل میشود که بخشی از این تحول مدیون اثری است که برگسون بر تفکر هایدگر دارد. ازنظر هایدگر، برگسون با طرح اهمیت آگاهی در فهم حیات آنگونه که هست، در شکلگیری پدیدارشناسی هوسرل نقش دارد. ماکس شلر در ترجمۀ آثار برگسون بهزبان آلمانی و توجه به فلسفۀ او نقش مهمی دارد. تلاش شلر در پرداخت به فلسفۀ برگسون، به اثر هوسرل تحقیق در زمان آگاهی درونی کشیده میشود که بخشهایی از آن در آثار بعدیاش منتشر میشود. علاوه بر این، برگسون ازطریق تفاوت قائلشدن میان زمان معمولی با زمان واقعی یا «دیرند» و نقش دیرند در فهم حیات، راه جدیدی را برای فهم واقعیت به فلاسفه معرفی میکند. برای هایدگر، پدیدارشناسی بدون فهم مسئلۀ زمان و محورقراردادن دازاین بهعنوان موجودی زمانمند امکانپذیر نیست. پدیدارشناسی یکی از پیچیدهترین مباحث فلسفۀ قرن بیستم است و سادهترین روش برای فهم آن توجه به ریشههای شکلگیری آن است. باتوجهبه اینکه درزمینۀ تاثیر فلسفۀ برگسون بر جنبش پدیدارشناسی تحقیقات کافی صورت نگرفته است، در این مقاله سعی شده تا حد امکان بخشی از این نیاز پوشش داده شود.
|
کلیدواژه
|
پدیدارشناسی، حیث زمانی، برگسون، هایدگر، دیرند
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال, دانشکده علوم انسانی, گروه فلسفه, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال, دانشکده علوم انسانی, گروه فلسفه, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال, دانشکده علوم انسانی, گروه فلسفه, ایران
|
پست الکترونیکی
|
dr.moradkhani@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
bergson’s role in the phenomenology movement based on heidegger’s interpretation
|
|
|
Authors
|
malakooti hussein ,abdolkarimi bijan ,moradkhani ali
|
Abstract
|
phenomenology is one of the most important nowadays’ philosophical movements. although husserl is the founder, you can find its roots in philosophers’ works like descartes, kant, and bergson. heidegger learned phenomenology from his professor and used it as a way to understand being. phenomenology for heidegger transformed from husserlian simple form to a way to understand the truth. part of this transformation is because of bergson’s influence on heidegger. in heidegger’s opinion, bergson, with bolding the importance of consciousness for understanding life, had a part in establishing husserl’s phenomenology. by translating bergson’s works into german, max scheler played a crucial role in gathering attention to bergson’s philosophy. this effort led to husserl’s important work, the investigations of internal time consciousness, which are partly published in husserl’s later works. furthermore, bergson, by making a difference between common time and real-time or ‘duration’ in understanding life, showed philosophy a new way of understanding truth. for heidegger, phenomenology without understanding the concept of time, and centralization of dasein as temporality, is not conceivable. the phenomenology is one of the most complex topics in the philosophy of the 20th century, and the simplest way to understand it is to pay attention to the formation of its roots. considering that not enough research has been done on the influence of bergson’s philosophy on the phenomenological movement, this article tries to cover as much of this need as possible.
|
Keywords
|
phenomenology ,temporality ,bergson ,heidegger ,duration.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|