کاربست نظریۀ ولادیمیر پراپ در بررسی تطبیقی داستان «سیاوش» و «هیپولیت»

آثار ادبی از تخیل نویسندگان با ملیت های گوناگون برگرفته است؛ بنابراین این آثار با یکدیگر پیوندهایی دارد که زمینۀ مناسبی برای بررسی، تحلیل، تطبیق و مقایسۀ آثار برای شناسایی مشابهات و مقارنات شناسه های فرهنگ های مختلف، فراهم می آورد. بررسی تطبیقی قصه ها بر‌اساس اندیشۀ نظریه پردازان ساختارگرا مانند اشتراوس و پراپ، نشان می دهد قصه ها از سه پارۀ «صحنۀ آغازین»، «بحران» و «فرجام» شکل یافته اند و شباهت های فراوان در خویش‌کاری (کارکرد) قهرمانان وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی دو داستان «سیاوش» و «هیپولیت» براساس روش ریخت‌شناسی ولادیمیر پراپ انجام گرفته است. پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی برمبنای یافته‌های کتابخانه‌ای است. یافته ها نشان می دهد این دو داستان در خویش‌کاری (کارکرد) شخصیت های داستان، مشابهت های فراوانی دارند که بیانگر مشترکات در شناسه های فرهنگی و فرهنگ عامۀ آریایی و یونانی است.

application of vladimir propp’s theory for the comparative analysis of the story of siavash and hippolyte

literary works are products of the imaginative minds of writers from various nationalities. as a result, theseworks share connections, providing a suitable foundation for examination, analysis, adaptation, andcomparison. through these processes, we can identify the similarities and differences in the cultural elementsof different societies.the comparative study of stories influenced by structuralist theorists like strauss and propp reveals thatnarratives consist of 3 main parts: initial scene, crisis, and conclusion. these components exhibitnumerous similarities across various works. additionally, these stories often feature heroic characters, whoundergo significant transformations.this study aimed to conduct a comparative analysis of two stories, namely siavash and hippolyte, usingvladimir propp's morphological method. the research approach was descriptive and analytical, relying onlibrary resources. the findings demonstrated that siavash and hippolyte shared many similarities in terms ofcharacter’s self-care functions within the narrative. this similarity indicated commonalities in the culturalcomponents and popular culture of the aryan and greek societies.