|
|
نظریه «خود محدودیتی قدرت» و بررسی نسبت دولت و حقوق
|
|
|
|
|
نویسنده
|
اصلانی فیروز ,سجادی سجاد
|
منبع
|
مطالعات حقوقي - 1399 - دوره : 12 - شماره : 3 - صفحه:1 -28
|
چکیده
|
برخی از متفکران آلمانی مانند ژلی نک و ایهرینگ در قرن نوزدهم تحت تاثیر فلسفه اندیشمندانی چون ارسطو و هگل و با نگاه رمانتیک ساوینی، نظریه خودمحدودیتی قدرت را بنیان نهادند. طبق این نظریه، دولت با اراده خویش، خود را محدود می کند. بر اساس این دیدگاه، دولت و به تبع آن حقوق به عنوان محصولی تاریخی از بطن جامعه برمیخیزند. علاوه بر شرایط اجتماعی و فرهنگی، با استفاده از مفاهیم روانشناختی، خودمحدودیتی به صورت نوعی «خود تعهدی» نیز توصیف شده است. مفهوم دولت و نقش آن در وضع حقوق و همچنین اراده آن در تحدید قدرت خویش نیز با آنچه در نظریه قرارداد اجتماعی و مکتب حقوق موضوعه عنوان شده، بسیار متفاوت است. لذا سوال تحقیق این است که چگونه دولت به عنوان منشا اقتدار و واضع حقوق، خود را محدود می کند؟ برای پاسخ به این سوال، نوشتار حاضر بر این فرض استوار است که برخلاف نظریات لیبرالی، دولت شری ضروری تلقی نمیشود که به ناچار بر اساس قرارداد تاسیس شده و باید از بیرون محدود شود؛ لذا با اراده خود، قدرتش را محدود می کند. برای نیل به این هدف، مبانی نظریه مذکور به طور بنیادین مورد بررسی قرار می گیرد.
|
کلیدواژه
|
پلیس، حقوق، خود محدودیتی، دولت، رمانتیسیسم، مکتب حقوق تاریخی، هگل
|
آدرس
|
دانشگاه تهران, دانشکده حقوق و علوم سیاسی, ایران, دانشگاه تهران, ایران
|
پست الکترونیکی
|
sajad_sajadi@ymail.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
Authors
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|