معناشناسی جوهر در نظام فلسفی ارسطو و فارابی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
چنگی آشتیانی مهری
|
منبع
|
معرفت فلسفي - 1399 - دوره : 18 - شماره : 1 - صفحه:27 -42
|
چکیده
|
در این مقاله کوشیدهایم به بررسی مفهوم جوهر در اندیشه فارابی بپردازیم و نشان دهیم که در کدام نقطه تصور فارابی از جوهر با فهم ارسطو از آن متمایز میگردد. بدین منظور ابتدا تعریف و معیارهایی را که فارابی در باب جوهر در کتاب الحروف مطرح کرده بیان نموده و تشریح میکنیم. سپس با معیار قرار دادن این تعریف و معیارها، مراتب مختلف جوهر را در دیگر آثار فلسفی او پی میگیریم. در ادامه برای بررسی تمایز نگاه او از ارسطو درباب جوهر مختصراً چیستی جوهر در کتاب متافیزیک را بیان میکنیم و در انتها به بررسی تفاوتهای این دو نگاه میپردازیم. این تفاوتها ناشی از نگاه ذات انگار ارسطو و وجودانگاری فارابی است. ارسطو در پیجویی حقیقتِ وجود، یا چرایی وجود موجودات، به جوهر متشخص جزئی میرسد؛ ازآنجاکه او جوهر و وجود را یکی میداند؛ اما برای فارابی تشخص شیء ناشی از وجود آن است و نه جوهرش. لذا شیء با وجود تقرر مییابد و این وجود سوای جوهر یا ذات آن شیء است.
|
کلیدواژه
|
جوهر، وجود، ذات، موجود نخستین، محرک نخستین،
|
آدرس
|
دانشکده شریعتی, گروه معارف, ایران
|
پست الکترونیکی
|
mehricangi@yahoo.com
|
|
|
|
|