بررسی مواجهه با رنج تنهاییِ اگزیستانسیال در اندیشۀ اروین یالوم و رنج عارفانۀ فِراق در اندیشۀ مولوی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
مظاهری حبیب ,علیزمانی امیرعباس
|
منبع
|
پژوهشهاي فلسفي كلامي - 1397 - دوره : 20 - شماره : 4 - صفحه:69 -90
|
چکیده
|
اروین یالوم معتقد است که تنهایی یک حد مرزی و رنجِ وجودی است که با انسان تنیده شده است. انسان، تنها به دنیا میآید، تنها از دنیا میرود و خودش به تنهایی مسئول آفرینش ماهیت خویش است؛ نه اینکه در این عالَم مددکاری ندارد، بلکه هیچ پناهگاهی نیز برای او وجود ندارد و ناخواسته در این عالم پرتاب شده است. جلالالدین محمد بلخی (مولوی) نیز از رنج تنهایی یاد میکند، اما از سنخِ تنهاییِ تلخ یالومی نیست، بلکه تنهایی در قالب فِراق از اصل خویش است، دلهرهاش نه به خاطر بیپناهگاهی، بلکه به سببِ بیاویی و غربت در عالَم است که برایش دردناک و رنجآور شده است. در اندیشۀ یالوم، رنجِ تنهایی راه حلی ندارد و مسئلهای وجودی است که انسان باید آن را بپذیرد و تنها میتواند آن را تسکین دهد، اما مولوی با خدا بودن را رافعِ رنجِ فراق و تنهایی میداند. نویسنده امیدوار است با ارائه این تحقیق، از رنج تنهایی با رویکردی معناجویانه بکاهد. در همین راستا، در ابتدا به ترسیم وجوه رنجِ تنهایی اشاره کرده و در پایان، به بیان راهکارهای رهایی از این رنج تنهایی میپردازد.
|
کلیدواژه
|
رنجِ وجودی، تنهایی، فِراق، پرتابشدگی، معنا
|
آدرس
|
دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان), گروه فلسفه دین و کلام جدید, ایران, دانشگاه تهران, گروه فلسفه دین, ایران
|
پست الکترونیکی
|
amir_ alizamani@ut.ac.ir
|
|
|
|
|