اثربخشی مداخله تنظیم هیجان بر باورهای اختلال خوردن، ناگویی هیجانی و کاهش وزن در زنان دارای اضافه‌وزن

پیش‌زمینه و هدف: شیوع چاقی از معضلات تهدیدکننده سلامتی در سراسر جهان است که متغیرهای بسیاری ازجمله باورهای اختلال خوردن و ناگویی هیجانی ابتلا به آن را افزایش می‌دهند. هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی مداخله تنظیم هیجان بر باورهای اختلال خوردن، ناگویی هیجانی و کاهش وزن در زنان دارای اضافه‌وزن هست.مواد و روش ها: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش‌آزمون - پس‌آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری است. جامعه آماری شامل زنان دارای اضافه‌وزن مراجعه‌کننده به کلینیک‌های تغذیه در شهر ارومیه در سال 1398 بود که از بین آن‌ها نمونه‌ای به حجم 30 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و به‌صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره جایگزین شدند. ابزار پژوهش شامل محاسبه توده بدنی (bmi)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو و پرسشنامه باورهای اختلال خوردن (edbq) بود که هر دو گروه آن‌ها را تکمیل کردند. برای گروه آزمایش، مداخله تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس در 8 جلسه 90 دقیقه‌ای ارائه شد، درحالی‌که گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از طی دوره آموزشی بار دیگر ارزیابی‌های مربوط با گروه‌های آزمایش و گواه در مرحله پس‌آزمون و به فاصله 3 ماه پیگیری انجام شد. به‌منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد مداخله تنظیم هیجان بر کاهش وزن، باورهای اختلال خوردن و ناگویی هیجانی در زنان دارای اضافه‌وزن موثر بود (p<0/005) و نتایج در طول دوره پیگیری نیز پایدار بود (p<0/005 ).بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج به‌دست‌آمده می توان برای کاهش وزن، باورهای اختلال خوردن و ناگویی هیجانی از مداخله تنظیم هیجان استفاده کرد.

EFFECTIVENESS OF EMOTION REGULATION INTERVENTION ON EATING DISORDER BELIEFS, ALEXITHYMIA AND WEIGHT LOSS IN OVERWEIGHT WOMENEmotion Regulation, Eating Disorder Beliefs, Alexithymia, overweight

Background Aims: The prevalence of obesity is a threat to health worldwide, with many variables increasing, including eating disorder beliefs and Alexithymia. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of Teaching Emotion Regulation on the eating disorder beliefs, Alexithymia and weight loss in overweight women.Materials Methods: The quasiexperimental research design is pretestposttest with a control group and followup stage. The statistical population included overweight women referring to nutrition clinics in Urmia in 1398. Among them, a sample of 30 people was selected by voluntary sampling method and randomly alternated in two groups of 15 people. For the experimental group, Emotion Regulation intervention based on Gross Model was provided, while the control group did not receive any training. The research instruments included body mass index (BMI), Torento Alexithymia Scale and Eating Disorders Beliefs Questionnaire (EDBQ). After the training course, evaluations related to experimental and control groups were performed again in the posttest phase with a followup interval of 3 month. Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data.Results: The results showed that emotion regulation intervention was effective on weight loss, eating disorder beliefs and Alexithymia in overweight women (P <0.005) and the results were stable during the followup period (P <0.005).Discussion Conclusion: According to the obtained results, Teaching Emotion Regulation can be used for weight loss, eating disorder beliefs and Alexithymia.