>
Fa   |   Ar   |   En
   مقایسه ساختاری حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی  
   
نویسنده پرتوی سپیده ,کارگر مهدی
منبع نقد، تحليل و زيبايي شناسي متون - 1401 - دوره : 5 - شماره : 2 - صفحه:66 -95
چکیده    سنایی و مولوی دو تن از شاعران بزرگ ادب فارسی می باشند که آثار عرفانی سترگی در ادبیات فارسی پدید آورده اند. سنایی شاعر و عارف قرن ششم، بزرگ ترین قصیده سرای ادب فارسی می باشد که از پایه گذاران ادبیات منظوم عرفانی است و مولوی شاعر غزل سرای قرن هفتم می باشد که غزل عرفانی را به اوج کمال رساند. در پژوهش حاضر با شیوه کتابخانه ای، از طریق مطالعه کتب، مقالات و پژوهش های مرتبط، با روش تحلیل متن و با رویکرد تطبیقی، به بررسی حکایات مشترک حدیقه سنایی و مثنوی مولوی پرداخته شده است تا حکایات با مضمون مشترک و ساختار متفاوت مورد مقایسه قرار گرفته و تفاوت ها برجسته سازی شود. بنابر مطالعات صورت گرفته، کاربرد شگردهای داستان پردازی در حکایات مولوی به صورت نمایان تری جلوه گر شده است، زیرا میزان استفاده او از عناصر روساختی داستان به ویژه زاویه دید، شخصیت و گفتگو بسیار بیشتر بوده و در مقابل، عنصر زمان و مکان دارای کمترین میزان می باشد، درحالیکه این دو عنصر در حدیقه به بالاترین حد خود رسیده است. از تصرفات اصلی مولوی در مآخذ، پویا کردن شخصیت های ایستا و نیز افزودن انواع گفتگو و اضافه کردن شخصیت های گوناگون می باشد.
کلیدواژه حکایات مشترک، حدیقه سنایی، مثنوی مولوی، مقایسه ساختاری.
آدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا, ایران, دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا, ایران
پست الکترونیکی hirad_un@yahoo.com
 
   structural comparison of common anecdotes of sanai's hadiqat and rumi's mathnawi  
   
Authors partovi sepide ,kargar mahdi
Abstract    many persian literary narratives have their origin in the past of persian literature, the sources of which have been identified in contemporary area. in the present study, the common anecdotes of sanai's hadiqat and rumi's mathnawi have been investigated through library method by study of books, articles and related researches, text analysis and through comparative approach so that the anecdotes with a common theme and different structure can be compared and the differences highlighted. according to studies, the use of storytelling techniques in rumi's anecdotes is more visible, because his use of superstructure elements of the story, especially perspective, character and dialogue is much more, and in contrast, the element of time and place has been rarely used; while in hadiqat, these two elements are highly used. one of the main manipulation of rumi in references is making dynamic the static characters as well as adding various types of dialogue and different characters.
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved