|
|
صورتبندی مولفههای پدیدارشناختی مذهب تشیع در برساخت جغرافیایی هویت ملی ایران در عصر صفوی
|
|
|
|
|
نویسنده
|
لشگری تفرشی احسان
|
منبع
|
شيعه شناسي - 1402 - دوره : 21 - شماره : 82 - صفحه:37 -62
|
چکیده
|
نگاه غیر تعمیم گرا به هویت ملی و وابسته دانستن آن به اندیشههای سیاسی، در مطالعات جغرافیای سیاسی- انتقادی در سالیان اخیر مورد توجه بسیار قرار گرفته است. در این زمینه یکی از مکاتب زمینه ساز در باب مطالعه چگونگی برساخت بُعد جغرافیایی هویت ملی در ذیل مکتب «پدیدارشناسی»، به رهیافت «پدیدارشناسی روح» هگل بازمیگردد که شناخت پدیدار را مستلزم این همانی عینیت و ذهنیت در دورهای از تاریخ و حاصل خودآگاهی اندیشه سیاسی میداند که توسط دولت در جهت معنا بخشیدن به این باهم بودگی مطرح میگردد. در این زمینه یکی از مهمترین تحولات سیاسی عصر صفویه (1501- 1724م) تبدیل مذهب تشیع به اندیشة سیاسی حکومت و استفاده از آن برای شکلدهی به هویت ملی در ایران بود. این پژوهش کوشیده است با اتکا به روش «تفسیری» و در چارچوب مفهوم «پدیدارشناسی روح» هگل مولفههای اصلی اندیشة سیاسی تشیع را در برساخت هویت ملی ایران در دو مقیاس ملی و فراملی بررسی کند. یافتههای تحقیق نشان میدهد خوانش حکومت صفوی در این دوره از آموزههای مذهب تشیع موجب اعطای مشروعیت و جایگاه معنوی به پادشاهان و از جمله انتساب آنها به امامان شیعی گردید و به دنبال آن امکان محوریت یافتن پادشاه در برساخت هویت ملی فراهم آمد. از سوی دیگر، حکومت صفویه با سیاسی نمودن مذهب تشیع، آن را در تضاد با برابرنهاد (آنتی تز) خود قرار داد، به گونه ای که در این دوره غیریتسازی جغرافیای سیاسی (ژئوپلیتیک) با حکومت اهل سنت عثمانی و ازبک نیز در مقیاس فراملی در برساخت هویت ملی مردم ایران موثر بود.
|
کلیدواژه
|
تشیع، هویت ملی، صفویه، پدیدارشناسی روح، مقیاس
|
آدرس
|
دانشگاه یزد, ایران
|
پست الکترونیکی
|
ehsanlashgari80@yahoo.com
|
|
|
|
|
|
|
|
|
phenomenological components of iran’s national identity in the safavid era under the shia political thought
|
|
|
Authors
|
lashgari tafreshi ehsan
|
Abstract
|
the non-generalist view of territorial identity and considering it to be dependent on political ideas has been considered in critical political geography studies in recent years. one of the most important political developments of the safavid era (1501-1724) was the transformation of shia religion into the government political thought and its use to form the national identity in iran. in this research has been attempted to examine the shia political thought components in construction of iran’s national identity in the framework of hegel’s spirit phenomenological concept. reading of safavid state and shiite jurists of this period from shiite religion teachings gave legitimacy and spiritual status to the kings, including their attribution to the shiite imams. the origin of national identity construction in transnational scale is the self-awareness of one’s own thought system in the alienation from opposing forces and ideas. the safavid state sought to create common meaning and values for society members and connect them to each other and build a comprehensive national identity. in this process, in the first stage, shi’ism thought was a &pure and indeterminate existence& which, after gaining political weight by the safavid government, became an object (a land with definite political boundaries) and was represented in the form of rational and absolute ideas in safavid history.
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|