تحلیل رابطه دوجانبهی تاویل ساختارشکنانه حقیقت اندیشی افلاطون و تاریخ حقیقت نزد هایدگر
|
|
|
|
|
نویسنده
|
سامع جمال ,صافیان محمد جواد
|
منبع
|
فلسفه - 1395 - دوره : 44 - شماره : 2 - صفحه:47 -66
|
چکیده
|
حقیقت از کلیدی ترین مفاهیم فلسفهی هایدگر است به طوری که بخش عمده آثار هایدگر را میتوان در پرتوی این مفهوم کلیدی تفسیر کرد. پژوهش بر عهده خود مینهد تا بر تمرکز بر روی کتابهای آموزه افلاطون در باب حقیقت و ذات حقیقت تصویری روشن از ساختارشکنی تاریخ حقیقت نزد هایدگر ارایه دهد. ادعای اصلی هایدگر در این دو کتاب این است که مجال یافتن اعاده حقیقت در معنای نامستوری مستلزم شناسایی دقیق انحراف حقیقت در تاریخ حقیقت است. برای تحقق این هدف هایدگر افلاطون و تمثیل غارش در کتاب جمهوری را به عنوان نقطه آغازین انحراف معنای حقیقت مورد موشکافی فلسفی قرار میدهد. به نظر میرسد که با روشن شدن نقد هایدگر بر افلاطون بر یکی از کلیدواژههای فلسفهی هایدگر یعنی تاریخ حقیقت پرتو افکنده میشود.هدف پژوهش در سرتاسر این مقاله پرتوافکنی بر تفسیر ساختارشکنانه هایدگر از افلاطون در پرتوی دو کتاب فوق الذکر است. بنابراین پرسش راهنمای این است که تاویل ساختارشکنانه هایدگر از افلاطون در این دو کتاب چگونه مجال بروز مییابد؟ و این تفسیر چه افقهای پیموده نشده از حقیقت را بر روی ما میگشاید؟ و نسبت این تفسیر با تاریخ حقیقت چیست؟ سعی در این مقاله این است که تا سرحدّتوان پاسخگوی پرسشهای فوق باشیم.
|
کلیدواژه
|
حقیقت، هایدگر، نامستوری، تاریخ حقیقت، تاویل ساختارشکنانه، افلاطون
|
آدرس
|
دانشگاه اصفهان, ایران, دانشگاه اصفهان, گروه فلسفه, ایران
|
پست الکترونیکی
|
m.j.safian@gmail.com
|
|
|
|
|