>
Fa   |   Ar   |   En
   رفلکشن و سیر تطور مفهومی آن در تفکر فیشته  
   
نویسنده معماری زهره ,طالب‌زاده حمید
منبع فلسفه - 1394 - دوره : 43 - شماره : 1 - صفحه:97 -115
چکیده    تفکر فلسفی غرب در عصر جدید، تحولی بنیادین پیدا کرد. دکارت با مقدم کردن اندیشه بر وجود، امکان شناخت در بستر وجود را مرتفع کرد و انسان، جهان و خداوند را مبدل به تصور و ایده نمود. در چنین شرایطی، مهم‌ترین مسیله این است که چگونه می‌توان به خود، خداوند و جهان شناخت پیدا کرد. تنها راه برای دکارت، حصول شناخت از طریق رفلکشن (reflection) در ایده‌های فکر، امتداد و کمال بود. از نظر او این کار از طریق شهود عقلانی صورت می‌گیرد. پس از دکارت، میراث او، یعنی شناخت از طریق رفلکشن، در تفکر غرب باقی ماند و جایگاه بسیار مهمی در شناخت پیدا کرد. هرچند اهمیت نقش رفلکشن در تفکر لاک، بارکلی، لایب‌نیتس و کانت بسیار آشکار است، اما رفلکشن در تفکر فیشته نقشی بنیادین پیدا می‌کند. در نظام فلسفی فیشته، شناخت مبتنی بر شهود عقلی است و شهود عقلی بر رفلکشن استوار است. فیشته بر این امر تصریح می‌کند که «شهود به معنای واقعی فقط برای رفلکشن فلسفی متعین می‌شود» . وی رفلکشن را به روش مبدل می‌کند. نویسنده درصدد اثبات این مطلب است که روش رفلکتیو در نظام فلسفی فیشته چیزی جز بسط و تحقق نقد اول کانت نیست.
کلیدواژه رفلکشن ,شناخت ,کانت ,روش رفلکتیو ,فیشته ,Reflection ,Cognition ,Kant ,Reflective method ,Fichte
آدرس دانشگاه تهران, دانشجوی دکترای فلسفه, ایران, دانشگاه تهران, دانشیار گروه فلسفه, ایران
 
     
   
Authors
  
 
 

Copyright 2023
Islamic World Science Citation Center
All Rights Reserved